در مقدمه این گزارش آمده است که تحریمهای ایالات متحده و تلاش برای تحمیل تحریمهای چندجانبه و بینالمللی علیه ایران جزء مهمی از سیاست آمریکا از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979[7] بوده است؛ در واقع تحریمهای ایالات متحده به صورت گستردهای توسط دولتهای متوالی این کشور وابسته به هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه بر کشور ایران تحمیل شده است تا به نحوی بتوانند رفتار جمهوری اسلامی ایران را تغییر دهند.
اما هدف ایالات متحده از این تحریمها در دورههای مختلف، متفاوت بوده است. کاتزمن در این گزارش ادعا میکند که در دهه 1980 و 1990 میلادی، قصد ایالات متحده از تحریم ایران، مجبور کردن آن به توقف فعالیتهای تروریستی (از دید ایالات متحده) و محدود کردن قدرت استراتژیک ایران در خاورمیانه بوده است. اما از اواسط سال 2000 میلادی، تحریمهای ایالات متحده و تحریمهای بینالمللی عمدتا مربوط به تضمین برنامه هستهای ایران برای استفاده صرفا غیرنظامی بوده است. وی در ادامه بیان میکند که هدف امریکا و جامعه بینالملل (یا به عبارت بهتر سازمانهای تحت نفوذ و سیطره ایالات متحده!) از وضع تحریمهای هدفمند طی سالهای 2010 تا 2015 نیز، متقاعد کردن ایران برای پذیرش محدودیت برنامه هستهای خود بوده است. با این حال وی معتقد است که در حال حاضر تحریمها علیه ایران چند منظوره است و نظام تحریمها به نحوی برنامهریزی شده است که همزمان چندین هدف را در ایران مورد توجه قرار میدهد. لذا این گزارش در واقع تحریمهای ایالات متحده و تحریمهای بینالمللی علیه ایران را تحلیل میکند.
این گزارش از بخشهای مختلفی تشکیل شده است (حدود 15 بخش) که میتوان آنها را تحت چند عنوان کلی دستهبندی نمود. بخش اصلی گزارش که حدود 10 بخش از این گزارش را در برمیگیرد، تحریمهای گوناگون ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران را به ترتیب زمانی بیان کرده و آنها را مورد تحلیل قرار داده است. پس از بیان تحریمهای ایالات متحده، چند عنوان اصلی دیگر از جمله تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران، وضعیت تحریمهای ایران ذیل توافق هستهای و مطالب مربوط به پیادهسازی تحریمها و چگونگی پذیرش بینالمللی این تحریمها در گزارش گنجانده شده و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در انتهای گزارش نیز دو بخش مهم گنجانده شده است: یکی اثربخشی تحریمها بر رفتار ایران[8] که در چند بخش اصلی تبیین گردیده است و دیگری که پایان بخش این گزارش میباشد وضع تحریمها بعد از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)[9] است که ذیل مصوبات کنگره 114 و 115 و دستورات اجرایی رئیسجمهور ایالات متحده بیان شدهاند.
همانطور که بیان گردید، بخش عمده گزارش مربوط به تحریمهای ایران توسط ایالات متحده میباشد که در گزارش اصلی این تحریمها به ترتیب زمانی[10] و ذیل عناوین مختلفی بیان شده است اما میتوان آنها را ذیل دو عنوان اصلی قرار داد[11]: قسم اول، تحریمهایی است که در آن به علت تحریمهای ایران اشاره شده است مانند تحریمهایی که به بهانه اتهامات واهی مانند حمایت از تروریسم، اشاعه سلاحهای کشتار جمعی و موشکی، عدم رعایت حقوق بشر و ... بر ایران اعمال شده است. قسم دوم تحریمهای ایالات متحده علیه ایران نیز عبارت است از تحریمهایی که بر بخشهای مختلف کشور تحمیل شده است؛ مانند تحریمهای بخش مالی و بانکی، بخش انرژی، ممنوعیتهای سرمایهگذاری و ... روش بیان مطالب گزارش در این بخشها نیز بدین صورت است که ذیل هر عنوان، ابتدا به وضعیت فعلی تحریمها در آن بخش اشاره شده است؛ سپس مصوبات کنگره و دستورات اجرایی رئیسجمهور ایالات متحده که به استناد آنها تحریم صورت گرفته است، با بیان جزئیات آورده میشود. در نهایت نیز روند اجرای تحریمها مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به حجم بالای این مطالب و بیان مورد به مورد تحریمها و جزئیات آنها، امکان پرداختن به آنها در این مختصر وجود ندارد و علاقهمندان میتوانند به اصل گزارش مراجعه نمایند.
اما همانگونه که اشاره شد یکی از بخشهای مهم این گزارش، بررسی میزان تاثیرگذاری تحریمهای ایالات متحده بر جمهوری اسلامی ایران میباشد. کاتزمن در بخشهایی از این گزارش ادعا میکند که هرچند تحریمها توانستهاند تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد و برخی تصمیمات استراتژیک ایران داشته باشند، اما معترف است که تاثیر تحریمها بر راهبردهای اصلی ایران و همچنین حضور و فعالیتهای منطقهای ایران بسیار اندک و تقریبا هیچ بوده است![12] کاتزمن مطالب این بخش را ذیل چند عنوان کلی مطرح و بررسی کرده است که به ترتیب عبارتند از: میزان تاثیرگذاری تحریمها در حوزه برنامه هستهای، فعالیتهای منطقهای، مسائل سیاسی، مسائل اقتصادی، بخش انرژی، حقوق بشر و فعالیتهای بشردوستانه. انشاءالله این قسمت از گزارش در بخشهای بعدی به صورت تفصیلی مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت، اما در ادامه برخی نکات مهم آن به صورت خلاصه بیان میگردد.
کاتزمن در رابطه با تاثیر تحریمها بر وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، ادعاهای متعددی را مطرح میکند از جمله اینکه وی ادعا میکند در نتیجه تحریمهای اتحاد جامعه جهانی برای فشار بر ایران طی سالهای 2012 تا 2015، رشد اقتصادی ایران کاهش یافته و صادرات نفت خام از 5/2 میلیون بشکه در روز به حدود 1/1 میلیون بشکه در روز رسیده است. وی همچنین معتقد است که در نتیجه تحریمها، ایران قادر به بازگرداندن بیش از 120 میلیارد دلار از ذخایر موجود خود در بانکهای خارجی، به داخل کشور نبوده است (بررسی صحت و سقم آمارها و تحلیلهای ادعایی کاتزمن در بخش بعدی این گزارش مورد بررسی قرار گرفته است؛ اما به طور خلاصه آمارهای ارائه شده توسط وی با آمارهای رسمی ایران تفاوت بسیاری دارد! بهعنوان مثال کاهش رشد اقتصادی ایران تا حد زیادی بهدلیل کاهش صادرات نفت بوده است در حالیکه در اوج تحریمها در برخی بخشها هماننند کشاورزی رشد قابل توجهی داشتهایم. رشد بخش کشاورزی در اوج تحریمها یعنی در سال 1391 مثبت 6 درصد بوده است. همچنین رقم 120 میلیارد دلار درحالی ذکر میشود که پس از برجام تنها صحبت از انتقال 30 میلیارد دلار به ایران شده است).
وی در ادامه ادعا میکند که موافقتنامه هستهای چند جانبه سال 2015 موسوم به برنامه جامع اقدامات مشترک (برجام)، تا حدی از شدت تحریمهای ثانویه بینالمللی و امریکا علیه ایران که به بهانه فعالیتهای هستهای ایران وضع شده بود، میکاست. به نحوی که ایالات متحده طبق برجام متعهد شده بود تا برخی تحریمها (قوانین کنگره و دستورات اجرایی رئیس جمهور) علیه ایران را لغو یا تعلیق کند. به همین ترتیب قرار بود اتحادیه اروپا و سازمان ملل نیز برخی تحریمهای متناظر و مربوط به این تعهدنامه را لغو و یا تعلیق کنند![13]
کاتزمن در این گزارش امتیازاتی را نیز برای ایران برمیشمرد که آنرا ثمره و بهره جمهوری اسلامی ایران از برجام میداند! مانند قادر شدن ایران به بازگرداندن صادرات نفت خود به مقادیر پیش از تحریمها، امکان دسترسی به ذخایر ارزی خود در خارج از ایران، متصل شدن به سیستم مالی بینالمللی، رشد سالانه 7 درصدی اقتصاد ایران، جذب سرمایههای خارجی در بخشهای کلیدی و همچنین خرید هواپیماهای جدید مسافربری؛ البته قضاوت درباره تحقق این امتیازات را به خوانندگان محترم واگذار میکنیم. علیرغم توافق برجام سرمایهگذاران خارجی به ایران نیامدند زیرا براساس برجام تحریمها برداشته نشد بلکه به حالت تعلیق درآمد و هر 90 روز یک بار نیاز به تمدید مجدد توسط دئیس جمهور امریکا داشت و این چیزی نبود که اطمینان سرمایه گزاران خارجی را تأمین کند. علاوهبراین رشد ایران پس از توافق صرفاً بدلیل افزایش صادرات نفت بود و تحولی در اقتصاد رخ نداد. اتصال به سیستم مالی سوئیفت نیز همواره از مسائل مورد مناقشه بود زیرا تنها هنوز بانکهای معتبر بهدلیل ترس از امریکا حاضر به مبادله با ایران نبودند و این گشایش تنها در راستای تأمین مالی خریدهای خارجی و کالا بود. خرید هواپیما نیز صرفنظر از اینکه آیا جزو اولویت های توسعهای کشور است یا نه محقق نشد و در حد حرف باقی ماند. نکته جالب توجه دیگر این که کاتزمن معتقد است برجام و وعدههای مربوط به کاهش تحریمها، در انتخاب مجدد حسن روحانی در سال 2017 (1396) موثر بوده است.[14]
وی به دنبال ادعاها و گمانههای خود بیان میکند که بهرهمندی ایران از منافع برجام! تا زمانی ادامه یافت که ترامپ (در تاریخ 8 می 2018) اعلام کرد که ایالات متحده دیگر در برجام مشارکت نمیکند و تمام تحریمهای ثانویه ایالات متحده پس از حداکثر 180 روز (تا 4 نوامبر سال 2018 برابر با 13 آبان 1397) به حالت اولیه خود بازمیگردد. با تمام شدن دوره 180 روزه، تمامی تحریمهای ایالات متحده علیه ایران از جمله تحریمهای بانکی و انرژی ایران در تاریخ 5 نوامبر 2018 با وضعیت قبلی خود درآمد. وی معتقد است که تحریمهای مجدد آمریکا شروع به آسیب رساندن به اقتصاد ایران کرده است؛ چرا که شرکتهای بزرگ بینالمللی ترجیح میدهند تا از اقتصاد ایران خارج شوند تا اینکه بخواهند ریسک جریمههای ایالات متحده را بپذیرند. وی همچنین معتقد است که بازگشت تحریمها موجب کاهش صادرات نفت ایران شده و مشکلات دریافت و پرداخت ارزی ایران برای نفت مشهود است. وی ادامه میدهد که ارزش پول ایران به شدت کاهش یافته است و این امر را موجب تداوم ناآرامیهای بر پایه وضعیت بد اقتصادی در ایران میداند! البته وی اعتراف میکند که ناآرامیها به حدی نرسیده است که رژیم جمهوری اسلامی را تهدید کند!
با وجود همه تاثیرات اقتصادی ناشی از اعمال مجدد تحریمها در نتیجه خروج آمریکا از برجام، کاتزمن تصور میکند که هنوز مشخص نیست اقتصاد ایران به چه میزانی آسیب خواهد دید، چرا که اتحادیه اروپا و دیگر کشورها در تلاش هستند تا مزایای اقتصادی برجام که به ایران منتهی می شود را حفظ کنند تا ایران را متقاعد کنند که در برجام باقی بماند! در این راستا در تاریخ 5 نوامبر 2018، دولت ایالات متحده هشت کشور را که معتقد بود میزان واردات نفت خود از ایران را کاهش دادهاند، از ممنوعیت خرید نفت ایران استثناء کرد. چین و هند از جمله این هشت کشور هستند که بیش از یک میلیون بشکه در روز از ایران نفت وارد میکنند؛ از اینرو تحلیل کاتزمن این است که تصمیم فوق، هدف دولت ایالات متحده برای کاهش صادرات نفت ایران تا حد صفر را خنثی نموده و آنرا بی نتیجه گذاشته است.
ادامه دارد ...
[1] مرکز تحقیقات کنگره امریکا (خدمات تحقیقاتی کنگره)، زیر نظر کنگره امریکا و به عنوان بازوی پژوهشی کنگره است که گزارشها و نظرات نخبگانی آنها مورد استفاده اعضا و کمیتههای کنگره قرار گرفته و در تصمیمگیریها و قانونگذاریهای کنگره تاثیرگذار میباشد.
[2] Iran Sanctions
[3] https://www.refworld.org/pdfid/4d4675132.pdf
[4] کنت کاتزمن (Kenneth Katzman) دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه نیویورک (1991) میباشد. وی طی ماه می 1985 تا ژوئن 1989، به عنوان تحلیلگر در سیا مشغول به فعالیت بوده است که در این مدت گزارشات کتبی متعددی برای سیاستگذاران ایالات متحده در مورد تحولات کشورهای ایران، عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس تهیه نموده است. وی در حال حاضر به عنوان تحلیلگر ارشد ایران، عراق، افغانستان و امور خلیج فارس در مرکز تحقیقات کنگره امریکا مشغول به فعالیت است. مسئولیت وی در این مرکز، تجزیه و تحلیل تحولات منطقهای و سیاست ایالات متحده برای کمک به اعضای کنگره در مسئولیتهای قانونی و نظارتی آنها است.
[5] هرچند در برخی نسخهها تغییرات بسیار جزئی صورت گرفته است، با این حال روند بروزرسانی نسخههای این گزارش به نحوی بوده است که حجم آن از 64 صفحه در نسخه اولیه در سال 2011 به 98 صفحه در نسخه 283 در سال 2019 رسیده است.
[6] https://crsreports.congress.gov/product/pdf/RS/RS20871/283
[7] سالی که یکی از متحدان ایالات متحده یعنی شاه ایران را سرنگون کردند.
[8] Effectiveness of Sanctions on Iranian Behavior
[9] Post-JCPOA Sanctions Legislation
[10] chronological order
[11] در واقع هرچند روند اصلی گزارش به این صورت است که طبق ترتیب زمانی، تحریمها را بیان کرده و مورد بررسی قرار داده است، ولی از آنجا که پرداختن به همه آنها در مجال نمیگنجد، ترتیب دیگری برای بیان آنها در نظر گرفته شده که عبارت است از علت تحریمها و بخشهای هدف تحریم.
[12] Sanctions had a substantial effect on Iran’s economy and on some major strategic decisions, but little or no effect on Iran’s regional malign activities.
[13] با این وجود برخی تحریمهای ایران مانند ممنوعیت تجارت ایالات متحده با ایران، تحریمهای اعمال شده به خاطر حمایت ایران از دولتهای منطقه و گروههای مسلح، نقض حقوق بشر، تلاشهای مربوط برای دستیابی به قدرت موشکی و سلاحهای پیشرفته متعارف و همچنین تحریمهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) کماکان به قوت خود باقی میماند. به عنوان نمونه بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، محدودیتهای غیرمستقیم سازمان ملل برای ممنوعیت توسعه موشکهای بالستیک ایران با قابلیت حمل سلاحهای هستهای و همچنین ممنوعیت واردات و صادرات تجهیزات نظامی تا چندین سال ادامه خواهد داشت.
[14] هرچند در ادامه نارضایتیهای اقتصاد منجر به ایجاد برخی ناآرامیها در دسامبر 2017 (دی 1396) در ایران شد. البته این ادعای نویسنده است درحالیکه براساس شواهد این آشوب ها بیشتر از اینکه اقتصادی باشد سیاسی و سازماندهی شده بود. همچنین با مطالعه گزارش مشهود است که نویسنده در پی القای امتیازات ناشی از توافق درجهت هایی است که خود میخواهد.