راهنمای جامع اندیشکده بلفر برای درک و شناخت مفاد توافق هستهای
1396/1/8
تعداد بازدید:
اندیشکدۀ بلفر بهمنظور درک و شناخت مفاد توافق هستهای، نظرات پانزده کارشناس برجسته منطقهای ساکن جهان عرب را جمعآوری کرده است تا دیدگاههای آنها را درباره تأثیرات توافق هستهای بر امنیت خاورمیانه مشخص کند. کارشناسان مذکور از نقاط مختلف جهان عرب از جمله مصر، عربستان، یمن، لبنان، کویت، و قطر هستند. بهعلاوه، این کارشناسان در زمینههای مختلف از روابط بینالملل در خاورمیانه گرفته تا سیاست امنیت منطقهای تخصص دارند و دارای سطوح مختلف دانش و تخصص دربارۀ موضوعات کشوری از جمله عرصه سیاسی عراق، سوریه، عربستان و ایران هستند. در اینجا سؤالها و پاسخهای آنان را از نظر میگذرانیم.
سؤال اول: چه عواملی به شکلگیری توافق هستهای انجامیدند؟
اجماع کلی:
- تحریمها عامل اصلی حصول توافق هستهای
سایر نظرات:
- تغییر در چشمانداز سیاست خارجی ایران به دنبال انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری
- شکاف نسلی میان مقامات ایرانی و مردم
- بنبست نظامی پیش روی ایران در منازعات منطقهای
- تمایل ایران مبنیبر به رسمیت شناخته شدن و شراکت با آمریکا
سؤال دوم: تأثیر توافق بر تکثیر تسلیحات هستهای در منطقه چیست؟
اجماع کلی:
- توافق هستهای از خطر گسترش تسلیحات هستهای در منطقه میکاهد.
سایر نظرات:
- ایده خاورمیانه عاری از سلاحهای کشتار جمعی را ارتقا بخشد.
- مورد توجه قرارگرفتن برنامه هستهای اسرائیل
سؤال سوم: تأثیر توافق بر موضع ایران در نزاعهای منطقهای چیست؟
اجماع کلی:
- تعدیل سیاست خارجی ایران در پی توافق هستهای به مدد بهبود اوضاع اقتصادی
- بهبود اوضاع اقتصادی در پی توافق همچنین میتواند به گسترش نفوذ ایران در منطقه بینجامد.
سایر نظرات:
- توافق باعث میانهروشدن سیاست خارجی ایران میشود.
- از دخالت این کشور در نزاعهای پرهزینه و پرخطر در منطقه کاسته شود.
- باعث افزایش روابط اقتصادی با جهان عرب و احیای ایران در منطقه میشود.
- باعث تقویت طبقه متوسط شده و موقعیت میانهروها را در داخل ایران استحکام میبخشد.
- ایران میتواند تحول و دگرگونی ترکیه در طول یک ربع قرن گذشته را بازتاب داده و از یک کشور امنیتی منزوی به یک قدرت منطقهای تبدیل شود.
- ایدئولوژی انقلابی و نفوذ خویش را در منطقه گسترش دهد.
- ممکن است منجر به ثبات اقتصادی در ایران شود آنهم درحالیکه ایران به کمک ابزار خشونت و هرجومرج به گسترش نفوذ خود در خارج از مرزها ادامه میدهد.
سؤال چهارم: سیاست اعراب در قبال ایران در دوران پس از توافق چگونه میشود؟
اجماع کلی:
- تشدید خصومت کشورهای عرب در قبال ایران در پی توافق هستهای
- سوءظن کشورهای عرب به آمریکا دلیلی دیگر برای احتمال تشدید خصومت این کشورها نسبت به ایران خواهد بود.
- احتمال همکاری بیشتر میان ترکیه و عربستان در پی توافق هستهای
سایر نظرات:
- کشورهای عرب پرخاشگری و خصومت خویش در قبال ایران را تشدید خواهند کرد تا بدین طریق حداقل در کوتاهمدت موضع ایران را در منطقه خاورمیانه تضعیف کنند.
- افزایش بیثباتی و تضعیف دولتها در جهان عرب و افزایش اختلافات سیاسی در درون شورای همکاری خلیج فارس که به نفع ایران خواهد بود.
- عربستان و متحدان عربش در منطقه ممکن است در راستای غلبه بر این نقاط ضعف و تغییر موازنه قدرت به نفع جهان عرب موضع پرخاشگرانه خویش را تشدید کنند.
- ظهور یک قدرت غیرعرب دیگر از جمله ترکیه میتواند در پی اوجگیری ایران اتفاق افتد.
- توافق هستهای شکاف میان برخی از کشورهای عرب نظیر عربستان، بحرین و اردن در یک طرف و ایران در طرف دیگر را بزرگتر میکند.
سؤال پنجم: راهبرد آمریکا در قبال ایران و خاورمیانه در دوران پس از توافق چیست؟
اجماع کلی :
- توافق هستهای نمایانگر تغییر موضع آمریکا در قبال ایران است.
- ایران در نزاعهای منطقه برگ برنده را در دست دارد.
سایر نظرات :
- آمریکا در حال نزدیکشدن به ایران و آمادهشدن برای آشتی بیشتر است.
- توافق هستهای احتمالاً آمریکا و جامعه بینالمللی را قادر خواهد ساخت تا در زمینه مدیریت و تأثیرگذاری بر منازعات و سیاست خاورمیانه نفوذ بیشتری اعمال کنند.
سؤال ششم: سناریوهای احتمالی در آینده چه میتواند باشد؟
اجماع کلی :
- تشدید رقابت در منطقه در آیندۀ قابل پیشبینی
- هراس کشورهای عرب از ظهور مجدد ایران به عنوان پلیس منطقه
سایر نظرات:
- افزایش نفوذ ایران در منطقه و تشدید نزاع
- ارتقای همکاریها و حلوفصل تنشها در منطقه
- توافق هستهای ممکن است خطر بروز منازعات فاجعهبار مرتبط با هرگونه برنامه تسلیحات هستهای احتمالی ایران را از میان بردارد، اما میتواند نزاعهای میانکشوری نشأتگرفته از رقابت میان عربستان و ایران را شدت بخشد و به چالشهای امنیتی حیاتی ناشی از فرسایش کشورهای منطقه چندان نپردازد.
- روندهای بلندمدت ممکن است لزوماً به صلح پایدار یا حتی کاهش شدت منازعات نینجامد، زیرا توافق شاید رقابتهای راهبردی میان ایران و کشورهای عرب را احیا و تشدید کند.
- حتی اگر ایران اقدامات و ایدئولوژی خود را عادی سازد و متعادل کند باز هم کشورهای عرب به طور غریزی از ظهور مجدد ایران به عنوان پلیس منطقه هراس دارند.
- یکی از روندهایی که توسط کارشناسان مطرح گردید امکان شراکت میان ترکیه و عربستان در منطقه با هدف مقابله با ایران بود. از چنین اتحادی میتوان در راستای کاستن از منافعی که ایران در قالب توافق هستهای کسب کرده است و همچنین محدودساختن توانایی این کشور در زمینه نمایش قدرت در منطقه بهره گرفت. بنابراین، سیاست فعالانهتر و احتمالاً ستیزهجویانهتر ترکیه در خاورمیانه میتواند یکی از تبعات ژئوپلیتیکی مهم و کمتر مورد انتظار توافق هستهای باشد.
سؤال هفتم : پیامدهای توافق هستهای برای عرصه سیاست ایران در داخل و خارج چیست؟
اجماع کلی:
- حرکت ایران به سمت سلاح هستهای به محاسبات سیاسی این کشور بستگی دارد.
- اصلاح و تغییر سیاستها در درون ایران امکانپذیر است.
- توافق هستهای میتواند به بازترشدن فضای سیاسی ایران بینجامد.
- شکوفایی اقتصادی ایران در پی توافق هستهای میتواند به تقویت میانهروها در این کشور بینجامد.
- قدرتگرفتن میانهروها در ایران میتواند به تعدیل سیاست خارجی این کشور منجر شود.
- تندروها میتوانند عدممنفعت مردم از رفع تحریمها را به گردن دولت بیندازند.
- ممانعت از جذب سرمایهگذاریهای خارجی در صورت قدرتگرفتن تندروها
- منابع مالی حاصل از رفع تحریمها میتواند گسترش نفوذ و قدرت نرم ایران در منطقه را بهدنبال داشته باشد.
- تأکید رهبر ایران بر خصومت ایران با آمریکا در پی توافق هستهای
- حلوفصل پرونده هستهای میتواند راه را برای همکاری میان ایران و آمریکا در دیگر حوزهها هموار سازد.
سایر نظرات:
- سه مکانیسم پایه وجود دارند که میتوانند باعث میانهروی ایران شوند:
- ماهیت رقابت سیاسی و تکاپوی اجتماعی در ایران؛
- پیامدهای داخلی غیرامنیتیشدن پرونده هستهای بینالمللی ایران؛
- اجرای احتمالی راهبرد غرب برای تعامل با ایران و ادغام مجدد این کشور در عرصه اقتصادی خاورمیانه و جهان.
- اصلاحات و تغییر سیاستها میتواند در درون ایران اتفاق افتد، زیرا فضای معنادار و البته محدود برای رقابت سیاسی و مشارکت مردم در درون سیستم سیاسی ایران وجود دارد و این امر در قالب انتخاب حسن روحانی رئیسجمهور میانهرو این کشور در جریان انتخابات سال ۲۰۱۳ مشاهده شد.
- حلوفصل و غیرامنیتیکردن پرونده هستهای در سطح بینالمللی میتواند درها را به روی آزادسازی بیشتر صحنه سیاسی در داخل بگشاید.
- تلفیق بیشتر ایران در جامعه بینالمللی و اقتصاد جهانی که به طور بالقوه با شکوفایی اقتصادی و سرمایهگذاریهای خارجی بیشتر همراه میشود، میتواند جناحهای میانهروتر در درون حکومت را تقویت کند و به نخبگان بیش از پیش انگیزه دهد تا نقش سازندهای در مسائل منطقهای ایفا کنند.
- احتمال آنکه میانهروها در انتخابات مجلس و شورای خبرگان در سال ۲۰۱۶ به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنند افزایش مییابد. مجلس خبرگان نهادی متشکل از روحانیان است که وظیفه دارد جانشین رهبر را تعیین کند. چنان پیامدی به تقویت میانهروها میانجامد و به آنها کمک میکند تا اصلاحات سیاسی را به پیش ببرند.
- میانهروها اختیار امور مربوط به سیاستهای امنیتی ایران در خاورمیانه را از دست سپاه خارج میکنند.
- همکاری و هماهنگی بیشتر با آمریکا در رابطه با مسائل منطقهای، حرکت به سمت توسعه روابط و آغاز تنشزدایی با عربستان، موضعی که اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس میانهرو مجمع تشخیص مصلحت نظام و متحد رئیسجمهور از آن حمایت کرده است، و بهحداقلرساندن تعهدات و سیاستهای ایدئولوژیکی و انقلابی ایران از جمله حمایت از حزبالله و جهاد اسلامی را در بر میگیرد.
- میانهروها میتوانند از تمرکز سیاست خارجی ایران بر همسایگان خویش و منطقه خلیج فارس بکاهند و تعهدات کنونی این کشور در قبال سوریه، لبنان، و یمن را عمدتاً کنار گذاشته یا به حداقل برسانند.
- سناریوی دیگری نیز وجود دارد که در آن تندروها میتوانند بیش از میانهروها منتفع گردند. شش مکانیسم پایه در این راستا وجود دارند که میتوانند تأثیرات تعدیلی بر سیاست داخلی و خارجی ایران را کاهش دهند:
- 1. اهرم فشار غرب بر ایران به خاطر کنار گذاشتهشدن پرونده هستهای به میزان چشمگیری کاهش مییابد و درنتیجه این احتمال که یک ائتلاف بینالمللی گسترده برای بهرهگیری از قوای نظامی و اقتصادی بتواند علیه ایران شکل گیرد تضعیف میگردد؛
- 2. اهرم فشار غرب ممکن است به خاطر راهبرد احیای ایران در منطقه و شراکت با این کشور در ارتباط با مسائل مهم مشترک تضعیف گردد؛
- 3. نیروهای امنیتی ایران در داخل قوی و کارآمد هستند و از حمایت بخش عمدهای از مردم برخوردارند؛
- 4. روابط اقتصادی ایران با کشورهای غیرغربی به ویژه روسیه، چین و اقتصادهای نوظهور اهمیت بیشتری خواهد یافت؛
- 5. ایران بر اساس درسهایی که بر مبنای تجربیات کنونی گرفته است تلاش خواهد کرد تا از میزان آسیبپذیری خود در برابر تحریمهای آتی بکاهد؛
- 6. آشوب و هرجومرج بیشتر در خاورمیانه، بهویژه در مرزهای ایران، از خواستهها مبنیبر اصلاحات در داخل میکاهد و تداوم گفتمان امنیتی در داخل را امکانپذیر میسازد.
- تندروها از لحاظ مالی از رفع تحریمهای مالی و تجاری منفعت میبرند و علیرغم آنکه در تجارت بازار سیاه ممکن است ضررهایی را نیز متحمل شوند در عین حال قادر میگردند بر میزان تجارت خویش با روسیه، چین و دیگر کشورهای غربی بیفزایند.
- اگر برداشتهشدن تحریمها برای مردم عادی ایران منافع اقتصادی به همراه نداشته باشد در آن صورت تندروها میتوانند از این سناریو بهره گرفته و تقصیر را به گردن دولت روحانی بیندازند.
- تندروها میتوانند با بهرهگیری از ابزارهای گوناگون سیاسی مانع اجرای پروژههای سرمایهگذاری شده یا مانع آنچه شوند که از دید آنها بازگشت ایران به محور سیاسی و اقتصادی آمریکا یا اقتصاد جهانی تعبیر میگردد.
- درصورتیکه منابع پولی به سمت سپاه و دیگر نهادهای تندرو هدایت شود میتواند باعث جاهطلبیهای تندروها در منطقه شود. این امر بدان معناست که نفوذ و قدرت نرم ایران در منطقه، بهویژه در مناطقی که شاهد نزاعهای نظامی هستند، بهشدت افزایش مییابد.
- اگرچه مشخص نیست کدام سناریو در ایران تحقق یابد، اما آنچه مطمئناً اتفاق میافتد افزایش رقابتهای جناحی و کشمکشهای سیاسی برای تسلط بر سیستم سیاسی ایران در نتیجه تغییر چشمانداز در دوران پس از توافق است.
نتیجهگیری
رقابت میان ایران و عربستان در کوتاهمدت افزایش مییابد،
کشورهای عرب از نزدیکی بیشتر میان آمریکا و ایران هراس دارند. ▪
جغرافیای سیاسی جهان عرب و توافق جامع هستهای
واکنشهای جهان عرب بسته به دیدگاههای سیاسی مختلف و منافع ژئواستراتژیک موجود در منطقه به سه گروه تقسیم میشوند.
گروه اول، یعنی گروه «بدبینها» که عربستان و شرکای سلطنتی سعودیها در دیگر کشورهای عرب (کشورهای خلیج فارس بهعلاوه اردن و مراکش) را شامل میشود، نسبت به چارچوب توافق هستهای میان تهران و ۱+۵ بدبینی و نااطمینانی خود را ابراز کردهاند؛
گروه دوم «بلوک طرفدار ایران» نامیده میشود که متشکل از سوریه، عراق، یک جناح مهم فعال در صحنه سیاسی لبنان و بخشی از مخالفان سیاسی یمن است و با شور و اشتیاق از توافق استقبال کرده است؛
گروه سوم یا کشورهای «مسیر سوم» که شامل کشورهای شمال آفریقا نظیر مصر، الجزیره، تونس، لیبی و سودان است، با ترکیبی از اشتیاق و نگرانی از توافق استقبال کردند اما در کل از توافق راضی بودند.
قطر و کویت موضع نرمتری در قبال توافق هستهای اتخاذ کردهاند. توافق هستهای در میان کشورهای عرب بیشتر به نفع مصر تمام شده است. مصر علیرغم آنکه روابط نزدیکی با عربستان دارد اما برخلاف عربستان ایران را تهدیدی جدی برای امنیت منطقه نمیداند. گذشته از این، از نظر مصر مهمترین مؤلفه توافق این است که ایران با بازرسی از اماکن نظامی خویش موافقت کرده است. تناقضی که در اینجا مشاهده میشود این است که ایران و مصر از نظر دولت سیسی دو بازیگر اصلی در منطقه هستند که در راستای مبارزه با داعش متعهد شدهاند و درنتیجه ایران به سیاست نیروهای دفاعی مصر در شبهجزیره سینا نزدیکتر است.
اگرچه قاهره از زمان روی کار آمدن سیسی روابط نزدیکتری با عربستان برقرار کرده است، اما مصر به طور کامل مدیون اردوگاه دیپلماتیک اعراب نیست. مصر علیرغم آنکه منافع دوسویه و منافع مشترک منطقهای در برخی حوزهها با عربستان دارد، برای مثال در ارتباط با اخوانالمسلمین و خصومت نسبت به حماس، اما بسیار مصلحتگراست. همین مصلحتگرایی باعث شده است تا قاهره صرفاً در ارتباط با مسائل گزینشی با عربستان همکاری کند بدون آنکه در فرآیند تصمیمگیری درباره سیاست خارجی خویش اختیار عمل را از دست بدهد. ▪
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 16، اسفند ماه 1394، صص44-46