پدافند اقتصادی
1396/2/12
تعداد بازدید:
دیوید آلبرایت و آندریا استریکر (اندیشکده علوم و امنیت بین الملل)
نیاز فزایندهای برای بررسی دقیق خریدها و تدارکات ایران و افزایش اقدامات برای اِعمال قانون علیه فعالیتهای غیرقانونی ایران وجود دارد.
- اندیشکده علوم و امنیت بینالملل دریافته که بسیاری از مؤسسات ایرانی که قبلاً تحت تحریم قرار داشتند، اکنون در تأمین کالا در چین بسیار فعالشدهاند. این نهادها در روز اجراییشدن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یا ۱۶ ژانویه ۲۰۱۶ لغو تحریمها را تجربه کردند.
- آنهایی که هماکنون در چین فعال هستند، مؤسسات ایرانی را شامل میشوند که دستکم چند خرید برای برنامههای هستهای ایران انجام دادهاند. بهعنوانمثال شرکتهایی که در ساخت یا خرید آلومینیوم، فولاد یا دیگر مواد خام مشارکت دارند. معلوم نیست که این نهادها چه کالاهایی را در چین تأمین یا خریداری میکنند. بااینوجود، بسیاری از این نهادها که پیشتر تحت تحریم بودهاند، از مهارت خوبی در خریدهای غیرقانونی برخوردارند و تجدید فعالیت آنها در چین بررسیهای موشکافانه و نگرانی ویژهای را ایجاب میکند.
- همچنین باخبر شدیم که از روز اجرای توافق، بسیاری از نمایندگان شرکتهای چینی برای عقد قرارداد به ایران سفر کردهاند. این اطلاعات تأیید میکند که درحالیکه شرکتها و بانکهای غربی رفتاری محتاطانه در پیش گرفتهاند، چین و شرکتهای چینی اینطور عمل نمیکنند.
- افزایش فعالیت در چین با کاهش تأکید ایالاتمتحده بر اِعمال قانون در خصوص فعالیتهای خریدی مرتبط است که ادعا میشود ایران بهطور غیرقانونی انجام میدهد. در دو سال گذشته، دولت اوباما از تحقیقات و پیگرد قانونی توسط دولت فدرال در مورد اقدامات خرید ایران که ادعا میشود غیرقانونی بوده، جلوگیری کرده است. دلیل این موضوع، نگرانی در مورد تأثیر بر توافق هستهای اعلام شده است.
- علاوه بر نگرانیها در مورد کالاهایی که ممکن است ایران بهطور غیرقانونی در ایالاتمتحده جستجو کند، منشأ کالاهایی که ایران در چین در پی آنهاست نیز ایالاتمتحده و اروپا و ژاپن بوده و سپس، این کالاها از طریق چین بهطور غیرقانونی مجدداً به ایران منتقل میشوند. بر اساس موارد کاملاً مستند خریدهای غیرقانونی ایران با مشارکت چین، ایران در گذشته بارها از این تاکتیک استفاده کرده است. احتمالاً این کشور هنوز چنین کاری را انجام میدهد و یک نگرانی بزرگ و مهم این است که مؤسساتی که قبلاً تحت تحریم قرار داشتهاندبا تجربه فوقالعادهای که در خریدهای غیرقانونی کسب کردهاندنقض ممنوعیتهای آمریکا و دیگر کشورهای تأمینکننده بر انتقال و انتقال مجدد کالاها به ایران را هدف قرار دهند.
- بعید به نظر میرسد که چین از خریدهای غیرقانونی ایران جلوگیری کند. چین در اجرا و اِعمال ضعیف قوانین صادراتی و تحریمی خود و نیز قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران سابقه دارد. درنتیجه، ممکن است مؤسساتی که قبلاً تحریم شده بودهاند همچنان به سوءاستفاده از اقدامات کنترلی ضعیف چین ادامه دهند وبا توجه به تجربهای که از آن برخوردارندبرای انجام چنین کاری در وضعیت خوبی قرار دارند.
- همچنین ممکن است مؤسساتی که قبلاً تحریم بودهاند تلاش کنند در چین به کالاهای دومنظوره هستهای دست یابند. در مورد این کالاهای مرتبط با هستهای، چین ملزم است به نمایندگی از تأمینکنندگان، طرحی را برای صادرات قانونی و مجاز به ایران ارائه کند. آنچه بر نگرانیها در خصوص اجراییکردن یا نکردن الزامات کانال خرید توسط چین میافزاید این است که گفته میشود ایران نیز تمایلی به استفاده از کانال خرید پیشبینیشده در برجام ندارد.
- بنابراین، این نگرانی فزاینده وجود دارد که ایران تصمیم بگیرد بهجای پیروی از مقررات و الزامات کانال خرید، از شرکتهایی که از الزامات خود اطلاعی ندارند را سوءاستفاده کند یا در پی به دست آوردن کالاهای غیرقانونیبهخصوص از طریق چینباشد.
- به دلیل اینکه ممکن است ایران در پی انجام خریدهایی خارج از کانال خرید باشد، کمیته مشترک و شورای امنیت سازمان ملل باید هشدارهایی به دولتها و تأمینکنندگان بدهد و از طریق دبیرخانه سازمان ملل کمک به کشورهای عضو سازمان ملل را افزایش داده و احتمال واقعی اقدامات ایران در جهت خریدهای غیرقانونی مرتبط با برنامههای موشکی و هستهای را به آنها گوشزد کند. آنها همچنین باید الزامات کشورهای عضو سازمان ملل متحد بهموجب قطعنامه ۲۲۳۱ را مورد تأکید مجدد قرار دهند.
- به دلیل اینکه ممکن است کشورهای تأمینکننده دیگری منشأ کالاهای مورد درخواست ایران در چین باشند و این کالاها بهطور غیرقانونی به ایران انتقال مجدد داده شوند، دادستانهای همه کشورهای تأمینکننده باید اقدامات اجرایی خود را در برابر فعالیتهای خرید غیرقانونی ایران افزایش دهند.
- بهخصوص، دولت اوباما و رئیسجمهور بعدی آمریکا باید مجدداً سیاست اجرایی شدید و کاملاً حمایتشدهای را در برابر فعالیتهای خرید غیرقانونی ایران اتخاذ کنند. این سیاست بهمنظور اطمینان از اینکه نهادها و نمایندگان ایرانی قوانین صادرات آمریکا را نقض نمیکنند و بهطور کلیتر، اینکه ایران به الزامات تحت برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت عمل میکند، ضرورت دارد.
پروفسور مارک کاتز (دانشگاه جورج میسون آمریکا )
ناظران و کارشناسان روسی بهخوبی از مدتها قبل به این نکته واقف بودهاند که بهرغم نارضایتی و بدبینی دیرینه ایرانیها به تزارهای روسی و دخالتهای مکرر شوروی سابق در امور داخلی ایران و اختلافات سیاسی قدیمی با روسیه بر سر مسائل مختلف اعم از تقسیم دریای خزر، سطح تولید نفت و همکاری روسیه با دشمنان ایران در منطقه؛ بروز خصومت میان ایران و آمریکا، عامل اصلی تلاش تهران برای برقراری مناسبات نزدیک با مسکو بوده است.
- خصومت ایران و آمریکا همواره عاملی بوده است که تهران را به نزدیکی بیشتر به روسیه سوق داده است.
- نزدیکی ایران و روسیه علیرغم دخالتهای شوروی سابق در امور ایران و اختلافنظر بین دو کشور در برخی مسائل سیاسی – مانند محدوده دریای خزر، سطح تولیدات نفتی و همکاری روسیه با دشمنان ایران – صورت گرفته است. حتی همکاریهای روسیه با ایران مانند اتمام ساخت نیروگاه اتمی بوشهر و فروش اسلحه به ایران با تأخیرهای صورت گرفته در انجام آنها، اختلافنظر بر سر شرایط قراردادها و حتی لغو توافقات روبرو شده است که میتواند نشانگر روابط نهچندان گرم این دو کشور باشد.
- حال، بسیاری از ناظران معتقدند درصورتیکه روابط ایران و روسیه رو به بهبود نرود، ایران ممکن است بیشازپیش به غرب تمایل پیدا کند و از روسیه دور شود. هنگامیکه توافق هستهای ایران و غرب حاصل شد، برخی از روسها احساس کردند زمانی که همیشه از آن بیم داشتند فرارسیده است.
- برخی از روسیه، برای از دور خارجکردن مذاکرات هستهای ایران طلب کمک میکردند. اما درنهایت دریافتند هرگونه سنگاندازی روسیه در مذاکرات بین واشنگتن و تهران، تنها به توافقی منجر میشود که روسیه در آن جایگاهی نداشته است. در این صورت، چهره مسکو، ضعیف به تصویر کشیده میشد.
- این در حالی است که اکنون روشن شده، توافق هستهای ایران به آشتی تهران و واشنگتن نخواهد انجامید. برخلاف آنچه بسیاری در مسکو میپنداشتند توافق هستهای با غرب نهتنها موجب افول روابط تهران و مسکو نشده است بلکه درواقع روند این همکاریها اخیراً سیری صعودی پیموده و افزایش یافته است.
- روابط ایران و روسیه همواره در هماهنگی کامل به سر نمیبرد. برای مثال، از دست دادن بخشی از مرزهای ایران در زمان شوروی سابق و همچنین دخالتهای آشکار شوروی در امور داخلی ایران در قرنهای ۱۹ و ۲۰ میلادی، از نارضایتیهای این کشور است. کمک روسیه به تجزیهطلبان در پی جنگ جهانی و نیز کمک روسیه به بغداد در جنگ هشتساله ایران نیز شامل این نارضایتیها میشود.
- ایران از روسیه درزمینۀهای دیگری نیز شکایت دارد. روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد نتوانست قطعنامههای علیه ایران را وتو کند. روسیه ساخت و اتمام نیروگاه بوشهر را به تعویق انداخت. روسیه همچنین سلاحهای خریداریشده به وسیله ایران را با تأخیر به این کشور تحویل داد. اهداف روسیه در سوریه نیز گاهی با اهداف ایران متفاوت است. در آخر، دوستی نزدیک روسیه با دشمنان سرسخت ایران مانند اسرائیل و عربستان نیز نارضایتی ایران را برمیانگیزد.
- با تمام اینها، اکنون روسیه و ایران بر تصمیم گرفتهاند بر مسائلی که برای هردو منافع مشترک دارد توافق کنند. آنها همچنین اجازه نمیدهند اختلافات موجود در منافع مشترکشان تأثیرگذار باشند. درنتیجه به نظر میرسد همکاری و اختلافنظرهای ایران و روسیه در آینده نیز به همین ترتیب ادامه پیدا کند.
الیوت آبرامز (کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه در اندیشکده شورای روابط خارجی)
بزرگترین خطر قریبالوقوع توافق هستهای موسوم به برجام همواره این بود که ایران دست به فریبکاری بزند ــ یعنی اینکه از همه مزایای توافق بهرهبرداری کند و سپس به دنبال آن باشد که سریعتر به سمت دستیابی به سلاح هستهای حرکت کند ــ و دولت اوباما در قبال این فریبکاری سکوت اختیار کند.
- چنین امری با توجه به تاریخچه توافقات مرتبط با کنترل تسلیحاتی همواره یک دورنمای معقول و منطقی بوده است. کسانی که اینگونه توافقات را جوش میدهند دوست دارند که از توافق حاصله دفاع کنند. آنها دوست ندارند شش ماه یا یک سال بعد یا حتی سالها بعد اذعان کنند که فریبخوردهاند و اینکه توافق باید کأنلمیکن تلقی گردد.
- ایران از زمان امضای برجام به بعد نهتنها پرخاشگر شده ــ برای مثال در عراق و سوریه یا درزمینۀ حملات سایبری بر ضد آمریکا ــ بلکه دست به فریبکاری نیز در رابطه با توافق زده است. دولت اوباما و دیگر حامیان توافق چه واکنشی نشان دادهاند؟ هیچ.
- جان کری در قالب یکی از اظهارنظرهای معروف خود گفته است: «ایران استحقاق آن را دارد که از توافقی که انعقاد نموده منفعت ببرد.» آنها اما استحقاق آن را ندارند که اجازه یابند دست به فریبکاری بزنند. در ماه آوریل از کری سؤال شد آیا ایران «در طول ۲۰ سال آینده به مفاد مهم این توافق پایبند میماند؟» وی در پاسخ گفت: «من اطمینان دارم که در آن مقطع دقیقاً میدانیم که آنها مشغول چهکاری هستند. اگر آنها تلاش کنند دست به فریبکاری بزنند ما متوجه خواهیم شد و گزینههای فراوانی در دسترس ما قرار خواهند داشت. من از این مسئله کاملاً مطمئن هستم و به آن ایمان دارم.»
- بسیار خوب. اما ما اکنون میدانیم که ایرانیها در حال فریبکاری هستند و سکوت ظاهراً گزینهای است که دولت انتخاب کرده است: تنها کافی است چشمانتان را بر روی مشکل ببندید. هنگامیکه از سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا درباره گزارش سرویس اطلاعاتی آلمان و گزارش مؤسسه علوم و امنیت بینالمللی سؤال شد وی پاسخ داد: «ما مطلقاً هیچگونه شواهد و قرائنی در اختیار نداریم که نشان دهند ایران اقدام به تهیه موادی کرده که ناقض برجام هستند.»
- لازم به ذکر است که اینگونه پاسخها تنها ایران را به فریبکاری بیشتر ترغیب میکنند، زیرا ایران بهخوبی میداند که مقامات دولت اوباما تهران را در این رابطه مؤاخذه نمیکنند و هیچیک از «گزینههای فراوانی» که بهزعم خودشان در اختیار دارند را اتخاذ نخواهند کرد. این بدان معناست که مدتزمان گریز ایران کاهش مییابد و خطری که این کشور متوجه همسایگان خویش و آمریکا میکند بیشتر و بیشتر میشود.
متیو لویت (عضو و مدیر برنامه مقابله با تروریسم و اطلاعات در اندیشکده واشنگتن)
هنگامیکه دولت اوباما تصمیم گرفت توافق هستهای با ایران را به دیگران بقبولاند متوجه این موضوع شد که باید به متحدان خود در منطقه اطمینان خاطر دهد که آمریکا دست روی دست نخواهد گذاشت و اجازه نخواهد داد ایران در منطقه خرابی به بار بیاورد. در ماه مه ۲۰۱۵، رئیسجمهور اوباما از سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس جهت شرکت در نشست کمپ دیوید دعوت به عمل آورد. وی در جریان این نشست وعده داد که درصورتیکه ایران دست به «فعالیتهای بیثبات کننده در منطقه» بزند آمریکا در کنار شرکای خود در شورای همکاری خلیجفارس خواهد ایستاد.
- اما تاکتیکهای تهاجمی ایران همچنان به قوت خود باقی ماندند. به همین خاطر، اوباما هشت ماه بعد تعهد خود را مجدداً تکرار کرد و در این رابطه اظهار داشت: «ما همچنان راسخ و استوار مخالف رفتارهای بیثبات کننده ایران ازجمله بر ضد اسرائیل و شرکایمان در خلیجفارس و مخالف حمایت ایران از گروههای نیابتی خشن در جاهایی نظیر سوریه و یمن هستیم.» اما حالا که یک سال از امضای توافق هستهای گذشته مشخص شده است که رفتارهای تهدیدآمیز و بیثبات کننده ایران در منطقه رو به کاهش نگذاشتهاند.
- به گفته ژنرال جورف آل ووتل فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا، ایران «از زمان حصول توافق به بعد پرخاشگرتر» شده است. به گفته رئیس اداره اطلاعات ملی، مداخله ایران در منازعات جاری در سوریه، عراق و یمن در سال ۲۰۱۵ «پررنگتر» شد. وی در ادامه گفته است:
- «ایران ــ که اصلیترین حامی دولتی تروریسم به شمار میرود ــ همچنان از طریق نیروی قدس سپاه، حزبالله لبنان شریک تروریست این کشور و گروههای نیابتی در بحرانهای جاری در خاورمیانه اعمال نفوذ میکند. ایران همچنین کمکهای نظامی و اقتصادی در اختیار متحدان خویش در منطقه قرار میدهد. ایران و حزبالله همچنان یک تهدید تروریستی بر ضد منافع آمریکا و شرکایش در سرتاسر دنیا به شمار میروند.»
- درست چند روز پس از اعلام خبر انعقاد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، حسن نصرالله رهبر حزبالله اظهار داشت که توافق مانعی بر سر راه حمایت ایران از حزبالله ایجاد نمیکند. حق با وی بود. در ماه ژوئیه ۲۰۱۶، نصرالله مدعی شد که همه «سلاحها و موشکهای حزبالله از جمهوری اسلامی ایران میآیند.»
- با اینکه چنین مسئلهای لزوماً حقیقت ندارد ــ حزبالله علاوه بر سلاحهایی که از ایران دریافت میکند تسلیحاتی نیز از طریق شبکههای جنایی خویش که درزمینۀ پولشویی و قاچاق سلاح تخصص دارند تهیه میکند ــ اما حمایت مستقیم ایران از حزبالله و صراحت نصرالله دراینباره دردسرساز هستند.
- برت مکگورک نماینده اوباما در ائتلاف ضد دولت اسلامی عراق و شام (داعش) گفته است که از زمان انعقاد برجام به بعد «هیچگونه تغییر چشمگیری در رفتار ایران مشاهده نکرده است... آنها اساساً در تلاشاند تا حکومت اسد را تقویت کنند.»
- اوباما در گفتگو با جفری گلدبرگ خبرنگار نشریه «آتلانتیک» بر این نکته اصرار ورزید که وی قصد ندارد متحدان سنتی آمریکا در منطقه (عربستان، اسرائیل) را «به خاطر ایران» بپیچاند. دولت وی در این راستا همکاریهای امنیتی با کشورهای حوزه خلیجفارس را گسترش داده است و ازجمله رزمایشهای نظامی را افزایش داده و انتقال تجهیزات دفاعی مهم و کلیدی را سرعت بخشیده است.
- اما فعالیتهای بیثبات کننده ادامهدار ایران نشان میدهند که وعده دولت اوباما مبنی بر «تعهد آهنین درزمینۀ ممانعت و مقابله با تهدیدات بیرونی بر ضد شرکای آمریکا در منطقه خلیجفارس» اثرگذار نبوده است. اکنون زمان آن رسیده که دولت اوباما به تعهدات مطرحشده خویش در قبال متحدان آمریکا عمل کند و در این رابطه ایران را تحتفشار قرار دهد. توافق هستهای با ایران نباید به ضرر امنیت داخلی متحدان آمریکا در خلیجفارس تمام شود.
جاشوآ لِوکوویتز (دستیار تحقیقاتی پیشین «موسسه کشورهای عرب خلیج فارس» در واشنگتن)
همچنان که ایران و عربستان سعودی برای هژمونی در منطقه خلیجفارس با یکدیگر رقابت میکنند، کشور عراق یک میدان نبرد کلیدی و بسیار مهم برای هر دو کشور محسوب میشود. به نظر میرسد که ایران از دهه پیشین خود موفق و سربلند بیرون آمده و در زمینههای بسیاری ازجمله حکومت خودمختار اقلیم کردستان عراق در شمال عراق (KRG) نسبت به عربستان سعودی تفوق و برتری دارد.
- ازآنجاکه کُردهای عراق همچنان مسیر دستیابی به استقلال همهجانبه و قانونی را به آهستگی اما با قاطعیت ادامه میدهند، عربستان سعودی میتواند فرصت مغتنمی یافته تا با استفاده از شیوههای غیرخشونتآمیز ایران را در یک منطقه به لحاظ استراتژیکی بسیار مهم با مشکلاتی روبرو سازد. این امر تا حد بسیار زیادی به مهارت عربستان سعودی برای استفاده و بهرهبرداری از فرصتهای ناگهانی و غیرمنتظره اینچنینی بستگی دارد، بنابراین مدیریت درست چنین فرصتهایی، میتواند موفقیتهای استراتژیک غیرمنتظره و بزرگی را برای عربستان سعودی به همراه داشته باشد اما مدیریت بد و نادرست هم ممکن است نتایج معکوسی را برای این کشور در پی داشته باشد.
- با توجه به بهای پایین قیمتهای جهانی نفت و همچنین عدم پرداخت حقوق و دستمزدها از سوی دولت مرکزی عراق در بغداد، حکومت خودمختار اقلیم کردستان عراق در حال حاضر مشتاق است تا با هر کشوری ازجمله عربستان سعودی روابط و تعاملات تجاری برقرار سازد بهشرط آنکه که طرف مقابل فرصت و شرایط لازم برای سرمایهگذاری در کردستان عراق را فراهم آورده و بخش اعظمی از پرداختها را در همان ابتدای فرآیند یا طرحهای سرمایهگذاری پرداخت نماید.
- اگرچه این احتمال وجود دارد که ترکیه و ایران همچنان بهعنوان قدرتهای بیرونی مسلط بر حکومت خودمختار اقلیم کردستان عراق باقی بمانند، اما عربستان سعودی میتواند از قدرت و توان مالی خود استفاده کرده و نفوذ بیشتری را در منطقه ایجاد کند. به طور کلی در کردستان عراق از هر شش نفر یک نفر رسماً بهعنوان کارمندِ دولت خودمختار اقلیم کردستان محسوب و قلمداد میشود، بنابراین سعودیها میتوانند از کمبود بودجه و بحران مالی حکومت خودمختار اقلیم کردستان عراق بهرهبرداری نموده، از اهرم اقتصادی خود برای کمک به دولت خودمختار کردستان عراق استفاده کرده و از طریق ارائه کمکهای مالی و سرمایهگذاری از جامعه و اقتصاد این اقلیم حمایت و پشتیبانی نمایند.
- سعودیها از طریق افزایش روابط دیپلماتیک، روابط و پیوندهای دوجانبه خود با دولت خودمختار کردستان عراق را بهبود بخشیدهاند. مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق نیز به طور مرتب با مقامات سعودی دیدار و گفتگو دارد و حتی در یکی از سفرهای وی به ریاض در دسامبر سال ۲۰۱۵ میلادی، ملک سلمان بنعبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی شخصاً از رئیس اقلیم کردستان عراق استقبال نمود؛ اقدامی که معمولاً مختص به سران و رؤسای جمهور کشورها است.
- علاوه بر این، اعضاء ارشد خاندان پادشاهی عربستان ازجمله ولیعهد و جانشین ولیعهد عربستان سعودی نیز در مراسم استقبال و ضیافت مربوط به رئیس اقلیم کردستان عراق شرکت داشتند. اگرچه این مراسم و ضیافت میتواند نمایشی ظاهری و نمادین از روابط روبهرشد عربستان سعودی با حکومت خودمختار اقلیم کردستان عراق باشد، اما قطعاً نشان از تعهد سعودیها دارد. از سوی دیگر، عربستان سعودی در ماه فوریه کنسولگری خود را در اربیل افتتاح کرد و عبدالمنعم عبدالرحمان صالح، سرکنسول جدید عربستان سعودی در اقلیم کردستان عراق نیز در اظهاراتی در مراسم افتتاح این کنسولگری تأکید کرد که کشورش به هیچ عنوان از منطقه کردستان عراق دست نمیکشد و افتتاح کنسولگری عربستان سعودی در این اقلیم را گامی بزرگ در مسیر گسترش و تقویت روابط تجاری میان ریاض و اربیل توصیف کرد. «فرزند شیرکو» دراینباره اینگونه استدلال میکند: «عربستان سعودی با حمایت از مسعود بارزانی تمایل خود را برای ایجاد یک نظام جرگهسالاری و خانوادگی دیگر در منطقه و همچنین ایجاد شکافی در عراق بهمنظور منزویکردن ایران نشان داد.»
- اما آنچه هنوز مشخص نیست این است که سعودیها در مسیر تلاشهای خود برای تعامل با کُردها تا کجا پیش خواهند رفت. بدون شک آزمون نهایی عربستان سعودی این است که آیا مقامات ریاض از اقدامات و تلاشهای کردستان عراق برای استقلال رسمی از کشور عراق حمایت و پشتیبانی خواهند کرد یا خیر.
- اگرچه بعید به نظر میرسد که مقامات سعودی از استقلال تماموکمال کُردها در مناطق تحت کنترل حکومت خودمختار اقلیم کردستان عراق حمایت و پشتیبانی کنند، چراکه حمایت بالقوه و سربسته سعودیها از همهپرسی استقلال کردستان عراق میتواند منافع و مزایای دوجانبهای را برای آنها در پی داشته باشد. نخست آنکه، تضعیف دولت مرکزی عراق در امر اداره و کنترل کشور و همچنین تضعیف جاهطلبیهای ایران بهمنظور تسلط بر یک عراقِ یکپارچه و متحد موجب تقویت اربیل در برابر بغدادِ مورد حمایت از سوی ایران خواهد شد.
- دوم آنکه، عربستان سعودی با این کار در میان کُردهای عراقی محبوبیت بسیاری پیدا کرده و میتواند کردستان عراق را بیشازپیش بهسوی خود بکشاند. این امر ریاض را در موقعیت بهتری قرار داده و باعث خواهد شد تا مقامات سعودی اهداف جاهطلبانه و بلندپروازانه خود همچون حمایت حکومت خودمختار اقلیم کردستان عراق از ایجاد یک منطقه خودمختار سنی در عراق و یا متقاعد ساختن نیروهای پیشمرگه (نیروهای شبهنظامی کردستان عراق) برای مقاومت و ایستادگی هر چه قویتر در برابر شبهنظامیان شیعه عراق را دنبال کنند.
- در چنین شرایطی تهران نیز که تاکنون موفق شده بود از یک سو بغداد را با حکومت خودمختار اقلیم کردستان و از سوی دیگر گروههای مختلف کُرد را به جان هم بیندازد، دیگر فرصت و مجال دخالت را نخواهد یافت. بدون شک تهران باید تصمیم بگیرد که چگونه و به بهترین نحو به موضوع استقلال کردستان واکنش نشان دهد. این تصمیم و انتخاب پیچیدهای خواهد بود چراکه حمایت ایران از اقدامات کُردها میتواند به نارضایتی و بیزاری عراق از ایران و همچنین شعلهورشدن آرمانهای ملی در میان جمعیت کُردهای داخل ایران منجر شود. در صورتی نیز که ایران صراحتاً مخالفت خود را با تلاشهای کردستان عراق برای برگزاری چنین رفراندومی اعلام کند، این امر میتواند زمینه و شرایطی را برای ریاض فراهم آورد تا بتواند نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را در کردستان عراق تحکیم و تقویت سازد. در هر دو صورت، ریاض باید بتواند از واکنشهای ایران برای آغاز تنشها در حیاطخلوت ایران استفاده نماید.
مایکل روبین (عضو ارشد اندیشکده و مشاور سابق پنتاگون در امور ایران و عراق)
جان کری همچنان جهان را برای تجارت با ایران تشویق میکند. مشخصاً برنامهای که کری در حال پیروی از آن است، بندی است که در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، این توافق پر از ایراد و اشکال آمده است که میگوید: اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن و ایالاتمتحده امریکا، بر طبق قوانین کشورهای مطبوع خود، از هر گونه سیاستی که مشخصاً به صورت مستقیم به قصد اثرگذاری منفی بر عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران باشد خودداری خواهد نمود و این گونه اقدامات با تعهدات آنها مبنی بر اجرای موفق برجام ناسازگار خواهد بود. ایران این بند را اهرم اصلی نارضایتی خود نموده است و کری نیز با اقدام به لابیگری در واشنگتن و دیگر پایتختهای اروپایی به این نارضایتی واکنش نشان داده است.
- اما تناقض موجود در پشتیبانی کری از تجارت با ایران آن است که تعهد ایران برای تجارت با غرب بسیار ناهماهنگ بوده است. مسلم است که ایران به در اختیار داشتن بوئینگ علاقمند است و ممکن است از آنها در تسهیل فعالیتهای تروریستی استفاده کند یا آنها را قطعه قطعه کند و قطعات آنها را برای نوسازی تجهیزات نظامی قدیمی خود به کار بگیرد. اما خود ]آیتالله[ علی خامنهای رهبر ایران مقامات این کشور را تحتفشار قرار داد تا یکی از سفارشهای خودروهای امریکایی را که هیچ ارزش نظامی نداشت فسخ کنند.
- یک دهه پیش، رانندگان اتوبوس در تهران اولین اتحادیه تجاری مستقل جمهوری اسلامی را تشکیل دادند، اگرچه که تبعید منصور اسانلو در ایران و قتل برادر او در زندان، پیشرفت آن را متوقف کرد. با این حال، این امر محمل محض است که اعضای کنگره و پارلمان اروپا به ظاهر خود را به اتحادیه کاری سازمانیافته علاقمند و پشتیبان توافق با ایران نشان میدهند اما به کارگران ایرانی توجهی ندارند.
- اگر کری و فدریکا موگرینی، همتای او در اتحادیه اروپا و یکی از کمونیستهای قدیمی ایتالیا، بهراستی باور دارند که بهترین راه برای رشد اقتصادی پشتیبانی از جنبشهای کارگری است، بهجای این که قراردادهای چند میلیارد دلاری را از طریق بانکهای ایرانی و شرکتهای نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پی بگیرند شاید باید مدتها پیش مستقیماً با کارگران ایران ارتباط برقرار میکردند.
- اگر هدف ساختن اقتصادی قابل رشد است و با ایران باید مثل هر کشور دیگری از جهان رفتار شود، چرا مستقیم با ایرانیان وارد رابطه نشویم؟ دولت ایران هیچ پایه قانونی برای ناراحتی از این موضوع که در برجام آمده باشد ندارد و اگر برداشتهای ایالاتمتحده و اروپائیان از مسئولیتهای اقتصادیشان میتواند شرایطی را ایجاد کند که رژیم ایران بیشتر بر روی حقوق دستمزد سرمایهگذاری کند تا موشک، در آن صورت همه برنده خواهند بود.
- البته تا زمانی که کری به ریاکاری ادامه دهد و تصمیمگیران در کنگره و پارلمانهای اروپایی مردم عادی ایران را با این منطق که ارزشهایشان نباید از حد مرزهایشان فراتر رود انکار کنند، تحقق چنین امری بعید به نظر میرسد.
ریچارد نفیو معاون سابق اداره سیاستهای تحریمی وزارت خزانهداری آمریکا و مارک دوبوویتز (جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا)
مارک دوبوویتز
- شرکتهای اروپایی زیادی بهخصوص شرکتهای ایتالیایی با مجموعههای متعلق به رهبر ایران وارد تعامل شدهاند و این به معنی ایجاد رابطه تجاری و سرازیرشدن پول به سمت ایران است و این همان نکتهای است که اجرای مکانیسم ماشه را به یک توهم نزدیک کرده است.
ریچارد نفیو
- ایرانیها با مشکلات داخلی خودشان دست و پنجه نرم میکنند ولی من در ملاقات با مدیران بانکهای اروپایی و آسیایی شنیدهام که آنها قویاً به مکانیسم ماشه و به تحریمهای موجود ایران اعتقاد دارند.
- ایران در مدت ۱۰ سال، میلیاردها دلار بودجه نفتی را نیز به باد داد و این هم به ما در اعمال تحریمها کمک کرد. آنها هنوز به مسیر درست بازنگشتهاند.
مارک دوبوویتز
- دولت اوباما قصدی برای برخورد با اقدامات شرورانه ایرانیها ندارد. دولت شرکتهایی را از لیست تحریمها خارج کرده که در این اقدامات دخیلاند و مثلاً به خرید اقلام غیرقانونی در چین میپردازند.
- در سال گذشته دولت ۲۰ مورد تحریم علیه حامیان برنامه موشکی ایران و حامیان شرکت هواپیمایی ماهان اعمال کرده که البته همه بیاثر بودهاند. شرکت ایرانایر هم از آبادان که مقر سپاه پاسداران است به سوریه تجهیزات میفرستد ولی با ارائه اطلاعات اشتباه از طریق ترانسپوندرهای هواپیما، تظاهر میکند که از نجف راهی ایران شده است.
ریچادر نفیو
- ما باید به مردم ایران و جامعه جهانی نشان دهیم که آمریکا به توافق هستهای با ایران پایبند بوده است.
دکتر جاناتان شانزر (تحلیلگر پیشین وزارت خزانهداری آمریکا در امور تروریسم مالی و معاون تحقیقاتی اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسی)
خطرات مالی ارتباط و تعامل تجاری با دولتهای فاسد حامی تروریسم باید موجب شود شرکتهای آمریکایی از این کار برحذر شوند.
- میزان و ارزش داراییهای جمهوری اسلامی ایران که از سال ۱۹۸۹ رهبری ایران را در دست دارد، ۹۵ میلیارد دلار است. همچنین مؤسسات و شرکتهایی که بر اساس گزارشات موجود در حدود ۱.۷ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۰۶ میلادی را به خود اختصاص داده بودند، همگی تحت کنترل آیتالله خامنهای رهبری ایران قرار دارند و احتمالاً تعداد این شرکتها و مؤسسات بیشتر از گذشته است. آمریکا همچنان ایران را بهعنوان یک کشور حامی تروریسم دانسته و نظر خود را دراینباره تغییر نداده است، همچنین آمریکا بر اساس قانون پاتریوت، این کشور را همچنان بهعنوان یکی از نگرانیهای عمده و اصلی درزمینۀ پولشویی دانسته و موضع خود را در این موضوع نیز تغییر نداده است. اما حتی این هشدارها نیز نتوانستهاند خطرات ملموس تجارت و فعالیت اقتصادی در ایران را بهدرستی تبیین کنند.
- ممکن است برخی از سرمایهگذاران ایران را بهعنوان یک بازار در حال ظهور و فرصتی مغتنم قلمداد کنند، بهخصوص پسازآنکه بازار این کشور در سهماهه نخست پس از لغو تحریمها در ماه ژانویه ۲۰۱۶ میلادی، سودی در حدود ۳۱ درصد تجربه کرد. با این حال، خوب است به یاد داشته باشیم زمانی که سرمایهگذاری چون «بیل برودر» تلاش میکرد تا در میان شرکتهایی که سهام آنها به وی تعلق داشت شفافیت بیشتری ایجاد کند، ثروت و داراییهای وی توسط اعضاء جرگهسالاری فاسد روسیه به یغما رفت. فرصت و شانس کارآفرینان برای تبدیلشدن به یک «سرمایهگذار فعال» در شرکتهای ایرانی نیز درست به همین شکل اندک و ناچیز است.
- اخیراً حکومت جمهوری اسلامی ایران به طور دلواپسکنندهای تعدادی از افراد با تابعیت دوگانه که در ایران مشغول تجارت هستند را بازداشت کرده و تعداد این بازداشتها اخیراً افزایش پیدا کرده است. بهعنوانمثال، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سیامک نمازی، تاجر و تبعه ایرانی-آمریکایی را در اکتبر سال ۲۰۱۵ میلادی بازداشت کرد و وی از آن زمان تاکنون به اتهام جاسوسی در زندان شناختهشده اوین در حبس به سر میبرد. همچنین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «نزار ذکا»، تبعه لبنانی-آمریکایی، از فعالان در حوزه ارتباطات و توسعه فناوری اطلاعات و دبیرکل سازمان عربی اطلاعات و ارتباطات را در سال ۲۰۱۵ میلادی و هنگامیکه وی برای شرکت در همایش کارآفرینی و اشتغال به تهران سفر کرده بود، دستگیر و بازداشت کرد.
- اگر هنوز هم شرکتهای همچون شرکت هواپیمایی بوئینگ از تجارت با ایران منصرف نشدهاند، کنگره آمریکا اقداماتی را برای جلوگیری از این شرکتها در نظر گرفته و گامهایی را نیز در این زمینه برداشته است. مجلس نمایندگان آمریکا در هشتم ژوئیه طرح ممنوعیت فروش هواپیما به ایران را به تصویب رساند که بر اساس آن وزارت خزانهداری آمریکا از این پس اجازه استفاده از بودجه بهمنظور تأیید مجوزهای لازم برای فروش هواپیما به ایران را نخواهد داشت.
- همچنین نمایندگان مجلس آمریکا طرح دیگری را نیز تصویب کردند که به موجب آن ایران دیگر نمیتواند برای خرید هواپیما از مؤسسات مالی آمریکا وام دریافت کند. اما کنگره آمریکا نباید در این موضوع دخالت و میانجیگری کند، خطرات تجارت با ایران باید به سرعت آشکار شود. خریدار و فروشنده باید هر دو آگاه بوده و از این کار برحذر باشند.
اریک ادلمن (سفیر سابق آمریکا و همچنین معاون پیشین وزیر دفاع آمریکا)
یک سال پس از امضاء و اعلام رسمی برنامه جامع اقدام مشترک بر سر برنامه هستهای ایران، بدون شک ایران را باید پیروز حقیقی این توافق دانست.
- برنامه تسلیحات هستهای ایران و سلطه این کشور در منطقه خاورمیانه همچنان ادامه پیدا کرده و رشد خواهد کرد و این در حالی است که بازدارندگی و نفوذ آمریکا در آینده کاهش و احتمال گسترش جنگ و درگیریها افزایش خواهد یافت.
- دولت بعدی آمریکا برای معکوسسازی این روندهای منفی باید به تعهدات آمریکا مبنی بر استفاده از تمامی ابزارهای لازم و ضروری برای جلوگیری از یک ایران هستهای جامعه عمل پوشانده و به وعدههای خود در این زمینه اعتبار بخشد. این امر نیازمند یک استراتژی منسجم و جامع در قبال ایران است که در عین حال نیز بتواند چالشهای پیش روی برنامه جامع اقدام مشترک یا اصطلاحاً «برجام» و اجرای آن را مد نظر قرار دهد.
- توافق هستهای با یک توافق جامع فاصله زیادی دارد و اطلاعات جدیدی در مورد توافقهای جانبی و تعهدات اضافی دیگر در حال آشکارشدن است. کمبود و نارساییهای بسیاری درزمینۀ راستیآزمایی ایران وجود دارد و همین امر موجب میشود تا بخشهای بسیاری از برنامه هستهای ایران مبهم و نامشخص باقی بماند. احتمال بازگشت تحریمهای پیشین ایران نیز به دو دلیل بسیار کم است:
- نخست آنکه اگر آمریکا تحریمهای پیشین ایران را بازگردانند، این کشور میتواند برنامه جامع اقدام مشترک را لغو و توافق هستهای را فسخ نماید،
- دوم آنکه دولت آمریکا در حال گرهگشایی از معماری تحریمهای گستردهتری است که ظاهراً پس از توافق هستهای پابرجا ماندهاند. - برنامه جامع اقدام مشترک جایگزین امنی برای جنگ نیست، در حقیقت این توافق چراغ سبز و منابع لازم را به ایران میدهد تا این کشور ستیزهجویی و اقدامات خصمانه خود را افزایش و گسترش دهد.
درنهایت اینکه، هیچ اندازه و سطحی از تعامل ایران باعث نخواهد شد تا این کشور همکاری و معاضدت بیشتری از خود نشان دهد و در حال حاضر تندروها از این توافق سوءاستفاده و بهرهبرداری میکنند. در ماهها و سالهای آینده، نقایص و کمبودهای برنامه جامع اقدام مشترک با فروکشکردن هر چه بیشتر محدودیتهای ایران بیشازپیش احساس خواهند شد، بهخصوص اگر نفوذ آمریکا در طول این مدت همچنان کاهش یابد. این امر رئیسجمهوری بعدی آمریکا را با چالشهای متعددی روبرو میسازد.
مواجهه با این چالشها مستلزم آنست که آمریکا به سرعت رویکرد جدیدی را در پیش گیرد تا از این طریق بتواند اعتبار پیشین خود را بازگردانده، ثبات منطقهای را تقویت سازد و اطمینان حاصل کند که ایران نمیتواند برنامه هستهای خود را گسترش دهد. بنابراین دولت آمریکا برای نیل به این اهداف باید اقدامات زیر را مد نظر قرار دهد:
- 1. برداشتن گامهای جدی و مؤثری برای جلوگیری از پیشرفتهای بیشتر در برنامه موشکهای بالستیک ایران که به طور فزایندهای نیز درحال خطرناکترشدن است.
- 2. دست کشیدن از خیال واهی ایجاد تعادل قدرت منطقهای میان ایران و عربستان سعودی و بهجا آن تقویت شرکای جدید منطقهای در برابر ایران با استفاده از سیستمهای دفاع موشکی پیشرفته و دیگر ابزار و روشها
- 3. توقف اعطای هرگونه امتیاز جدیدی به ایران و بازپسگیری امتیازات قبلی که در برنامه جامع اقدام مشترک گنجانده نشده است
- 4. بهرهگیری از اختیاراتی همچون استفاده از زور و قدرت نظامی که از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد به آمریکا اعطاء شده و استفاده از این اختیارات بهعنوان اهرم فشاری در برابر ایران بهمنظور جلوگیری از دسترسی این کشور به موادی که موجب پیشبرد برنامه هستهای ایران میشود.
- 5. وادار ساختن ایران به حذف تمامی قوانین موقتی مندرج در برنامه جامع اقدام مشترک و دائمیکردن تمامی محدودیتهای اعمالشده بر توانمندی غنیسازی ایران
- 6. اگرچه افول و پایان کار برنامه جامع اقدام مشترک یا همان «برجام» بسیار دور از دست به نظر میرسد اما برای تأثیرگذاری هر چه بیشتر این توافق باید تمامی عناصر تقویتکننده در این استراتژی به سرعت اجرا و پیادهسازی شوند.
- 7. اقدام سریع و پرقدرت آمریکا، اظهارات عمومی بسیار قدرتمندتر و تغییری قابلتوجه در این مسیر که به تحمیل مجازاتهایی واقعی در برابر اقدامات خصمانه ایرانیان منتهی شود میتواند چشمانداز موفقیتهای ایران در سطح منطقه را تا حد قابلتوجهی کاهش و هزینهها را برای این کشور افزایش دهد، پیش از آنکه مدت اعتبار برنامه جامع اقدام مشترک پایان یافته و این توافق منقضی گردد. ▪
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 22، شهریور ماه 1395، صص 40-46