علیاکبر ابراهیمینژاد| کارشناس ارشد اقتصاد
1396/2/9
تعداد بازدید:
مقدمه
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و پایان جنگ سرد، ایالات متحده آمریکا که خود را پیروز این رقابت میدانست به شدت دچار خلأ در انتخاب راهبرد استراتژیک شد، زیرا این کشور در دوره جنگ سرد، راهبرد بازدارندگی را پیشگرفته بود و پایان جنگ سرد به معنای پایان این راهبرد نیز تلقی میشد.
ریچارد نیکسون در آن زمان گفته بود: « ایالات متحده پیروز جنگ سرد شد اما هنوز برنده صلح نیست.» به عبارتی میتوان گفت ایالات متحده دنیای پس از جنگ سرد را بهعنوان کارزاری تلقی کرده بود که در این جنگ جدید، آمریکا نیازمند استراتژی مناسب برای حفظ منافع ملی و گسترش ارزشهای آمریکای در این دنیای جدید است. استراتژیای که باید متفاوت از استراتژی دوران جنگ سرد باشد. در چنین شرایطی نظریهپردازان الگوهای مختلفی را بهعنوان استراتژی آمریکا معرفی میکردند که از جمله آنها میتوان به راهبرد واقعگرایی1 اشاره کرد. واقعگرایی یکی از نظریههای روابط بینالملل است که سیاستهای جهانی را براساس رقابت دولتها بر سر منافع ملی خود تعریف میکند. واقعگرایی، مهمترین و پایدارترین نظریۀ روابط بینالملل محسوب میشود. معمولاً جاذبۀ این نظریه به دلیل نزدیکی آن با عملکرد سیاستمداران و همچنین فهم متعارف از سیاست بینالملل دانسته میشود.
سابقه و ماهیت نشنال اینترست
«مرکز نیکسون برای صلح و آزادی2» در سال ۱۹۹۴ در شهر واشنگتندیسی توسط رئیس جمهور سابق آمریکا ریچارد نیکسون و با مأموریت اتاق فکر مسئله سیاست عمومی، افتتاح شد. در سال ۱۹۹۸ نام مرکز به «مرکز نیکسون3» و در سال ۲۰۱۱ به «مرکز نشنال اینترست»4 تغییر داده شد. مؤسسه تحقیقات سیاست خارجه آمریکا5 در سال ۲۰۰۷ این اتاق فکر را جزء ۳۰ اتاق فکر برتر آمریکا معرفی کرده است، همچنین در ردهبندیای که توسط دانشگاه پنسیبوانیا در سال ۲۰۱۴ ارائه شد، این مؤسسه از میان ۶۰ مرکز برتر در حوزه اتاق فکرها و جوامع مدنی، رتبه ۴۳ را کسب کرده است. این مرکز دارای حدود بیست نفر هیأت مدیره است که ۶ برنامه اصلی ذیل را دنبال میکنند:
- چین و اقیانوسیه China and the Pacific
- انرژی و امنیت Energy and Security
- امنیت منطقهای Regional Security
- روابط آمریکاروسیه U.S.-Russia Relations
- امنیت ملی National Security
- مطالعات خاورمیانه Middle East Studies
نشریه نشنال اینترست6
دوماهنامه نشنال اینترست از سال ۱۹۸۵ انتشار یافت. صاحبان این نشریه، آن را دوحزبی7 و غیر انتفاعی معرفی کردهاند و در طول سه دهه انتشار آن، اعتقاد مدیران آن بر این بوده است که هیچ چیز در دنیای پیچیده امروز به اندازه رویکرد «واقعگرایی» در قبال امور خارجه، منافع ملی آمرکا را افزایش نمیدهد. مرکز نشنال اینترست از سال ۲۰۰۱ در انتشار این نشریه مشارکت جست و از سال ۲۰۰۵ تمام حق امتیاز آن را خریداری نمود.
جنگ اقتصادی علیه ایران
باتوجه به توضیحات ارائه شده دانستیم که پرونده انقلاب اسلامی بهعنوان یکی از اصلیترین محورهای سیاست خارجه ایالات متحده همیشه مورد توجه اندیشکدهها و اتاقهای فکر آمریکا بوده است. در ادامه به برخی از یادداشتها و تحلیلهای مطرحشده در نشریه نشنال اینترست پیرامون جمهوری اسلامی ایران اشاره میکنیم.
کتاب: «جنگ با ایران؛ پیامدهای سیاسی، نظامی و اقتصادی8»
این کتاب توسط جئوفری کمپ و جان آلن نوشته شده است و مطالب ذیل پیرامون آن مطرح شده است:
« نویسندگان معتقدند علیرغم آنکه آمریکا نباید پیامدهای بسیار سنگین هستهایشدن ایران را دست کم بگیرد، اما جنگ با ایران بسیار بدتر از در پیشگرفتن سیاست بازدارندگی در قبال این کشور است. چگونگی واکنش آمریکا و متحدین آن به ایران هستهای به چگونگی آغاز یک جنگ احتمالی علیه این کشور وابسته است و آمریکا صرفاً نباید گزینههای خود را پس از تولید تسلیحات هستهای در ایران بررسی کند، بلکه سناریوهای متفاوتی که این کشور در صورت به کارگیری نیروی نظامی با آن مواجه خواهد شد، باید بررسی شود.»
جئوفری کمپ معتقد است در چینش ترتیبات یک جنگ، به دشواری میتوان تحرک اقتصادی، نظامی و سیاسی ایران را ارزیابی و سنجش کرد، زیرا چنین منازعهای در جبهههای مختلفی درخواهدگرفت: بدون شک، درگیری دریایی در خلیج فارس درخواهدگرفت، جنگی هم در جبهه اسرائیل با استفاده از حزبالله آغاز خواهد شد و این احتمال وجود دارد که نیروهای آمریکا در افغانستان نیز مورد حمله قرار گیرند. به هیچوجه مشخص نیست که در نتیجه یک اقدام نظامی، حکومت ایران سرنگون شود. علاوه بر این، جنگ با ایران محدودیتهایی را بر سر ایجاد تعادل مجدد در آسیا به وجود خواهد آورد.
همچنین حمله نظامی به ایران بدون شک باعث میشود ایران نسبت به اقتصادهای همسایه خود در منطقه دست به اقدام تلافیجویانه بزند. ایران میتواند حوزههای نفتی، تأسیسات صادراتی، ذخایر گازی یا دیگر زیرساختهای انرژی دولتهای حاشیه خلیج فارس را از پی محدودشدن توان صادراتی خود هدف قرار دهد.
او معتقد است تمرکز آمریکا بر اقتصاد ایران، محور تلاشهایی است که برای جلوگیری از جنگ با استفاده از قدرت تحریمها ترتیب داده شده است، زیرا اقتصاد جهانی تنها در صورتی که منابع انرژی جایگزینی در دیگر نقاط جهان یافت شود در برابر پیامدهای اقتصادی جنگ با ایران از آسیب مصون خواهد بود.
جنگ با ایران در کوتاه مدت اثرات آشکاری خواهد داشت، اما پس از مدتی به سمت یک منازعه بلندمدت مخفیانه سوق پیدا میکند. در مرحله اول، جنگ هوایی و دریایی آمریکا و اسرائیل با ایران را شاهد خواهیم بود و در مرحله دوم استفاده از تیمهای عملیاتهای ویژه در دستور کار قرار میگیرد. واکنشهای احتمالی ایران از این قرار خواهد بود که «جنگهای نیابتی» را افزایش خواهد داد؛ حملات خود را از طریق عواملی همچون حزبالله در سراسر افزایش میدهد؛ صادرات نفت را متوقف خواهد کرد و قیمتها را بالا میبرد؛ جنگ هوایی با اسرائیل و منازعه دریایی با آمریکا در خلیج فارس را در دستور کار قرار میدهد و در نتیجه این اقدامات شاید بتوان پیشبینی کرد که ایران از دسترسی به بمب هستهای بازماند.
اما آنان معتقدند با در نظرگرفتن کامیابی ایران در اجرای سیاستهای منطقهای خود، جنگ با این کشور به احتمال زیاد منجر به آن خواهد شد که ایران حملات خود را بهشدت افزایش دهد و حتی فراتر از حملات اسرائیل یا آمریکا ببرد و از این طریق از حملات بیشتر در آینده جلوگیری کند. عملیاتهای تلافیجویانه ایشان اساساً به گستره حمله آمریکا و اسرائیل، خسارتی که به تأسیسات هستهای آن وارد میشود و شمار تلفات آن، بستگی دارد.
تعبیر نویسندگان کتاب بر این است که شاید بتوان در عالم سیاست خط قرمزی برای دو طرفین نزاع تعیین کرد اما در جنگ نظامی دو طرف به هیچ خط قرمزی قائل نخواهند بود و در این زمینه ایران قطعاً میتواند جبهه جنگ را به فراتر از آمریکا و اسرائیل بکشاند؛ لذا هزینههای این جنگ برای آمریکا غیرقابل پیش بینی خواهد بود.
مقاله «ایران چگونه برای دستیابی به هدفش در توافق هسته ای، واقعیت را مخدوش کرد؟9»
نویسنده در این مقاله بیان میدارد که ایرانیها از سال ۲۰۱۳ که بهصورت جدی پیگیر حل مسئله هستهای خود بودند، تنها هدفشان رفع تحریمها بوده است و هیچ تغییری در اهداف نظامی هستهای ایران حاصل نشد و این کشور به اقدامات خود، از جمله پیشبرد برنامههای موشکی و تحقیق و توسعه انواع سانتریفیوژهای پیشرفته، ادامه داده است.
همچنین در این نشریه آمده است که ایران همچنان قصد دارد آمریکا را به پایبندنبودن به تعهدات خود متهم کند. این اظهارات ایران از پیش قابل پیشبینی بود؛ زیرا پیشتر نیز این کشور چنین تاکتیکهایی را بهکار برده بود. حتی زمانی که فعالیتهای هسته ای نظامی ایران بهوسیله آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید شد، ایران اعلام کرد به «پیمان نامه منع گسترش سلاحهای هسته ای» پایبند بوده است. ایران این شیوه را در آغاز دوران مذاکره با سه کشور بزرگ اروپا در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ نیز بهکار برده بود.
موفقیت طولانیمدت ایران در مذاکره با جامعه بینالمللی در سالهای ٢٠٠٣ تا ٢٠١۵، به دلیل توانایی این کشور در استفاده از ضعفهای پیماننامه منع گسترش سلاحهای هسته ای و ایجاد شک و شبهاتی درخصوص برنامههای نظامی خود بود. در نتیجه زمانی که مذاکرات آغاز شد، برنامههای ایران پیشرفت کرده بود و راهی بهجز دستیابی به یک توافق وجود نداشت.
لذا در انتهای این یادداشت آمده که ایرانیها علیرغم آنکه در رفتارهای خصمانه خود تغییری ایجاد نکردهاند، اما موفق شدند امتیازاتی را از طرف آمریکا و اروپا بگیرند و اینها تنها به دلیل توانایی ایرانیها در القای تفسیر اشتباه خود از واقعیتها به طرف مقابل است. ▪
پی نوشت
1. realism
2. Nixon Center for Peace and Freedom
3. Nixon Center
4. Center for the National Interest (CFTNI)
5. Foreign Policy Research Institute (FPRI)
6. The National Interest
7. فراجناحی
8. War With Iran: Political, Military, and Economic Consequences
9. How Iran Is Twisting Reality to Get What It Wants
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 19، خردادماه 1395، صص 36-37