فرزانه رودی | نشریۀ امور بینالملل جورج تاون
1396/2/10
تعداد بازدید:
با امضای توافق هستهای ایران و متعاقب آن کاهش تحریمهای اقتصادی، فرصتهای جدیدی برای رقابت نیروی کار ایرانی در بازار جهانی ایجاد خواهد شد. به دلیل بالا بودن نرخ باروری در سالهای اخیر، ایران از جمعیت در سن کار بسیار زیادی برخوردار است که احتمالاً میخواهند از این رویدادها بهرهبرداری کامل کنند و این موضوع امکان به دست آوردن یک مزیت جمعیتی را برای این کشور فراهم میسازد. ایران نمیتواند این فرصت را از دست بدهد.
ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا و بطور کلیتر جهان اسلام در زمره معدود کشورهایی قرار دارد که «گذار جمعیتی» را کامل کرده و نرخ مرگومیر و باروری بالای آن تغییر جهت داده و پایین آمده است. به لحاظ تاریخی این گذار زمانی روی میدهد که اقتصاد توسعه یافته و جوامع از نظامهای عمدتاً روستایی و مبتنی بر کشاورزی به نظامهای غالباً صنعتی و شهری تبدیل میشوند و سطح آموزش و بهداشت بهبود مییابد. اما نرخ مرگومیر معمولاً قبل از نرخ تولد کاهش یافته و در نتیجه یک دوران موقت رشد سریع جمعیت ایجاد میشود.
بر اساس این الگو، نرخ مرگومیر در ایران در دهههای ۷۰ و ۸۰ به ویژه در میان نوزادان و کودکان کاهش یافت و این در حالی بود که نرخ باروری در سطح بالایی باقی ماند و هر زن بطور میانگین شش یا هفت کودک به دنیا آورد. این مسئله به افزایش بیش از دو برابری جمعیت در ظرف تنها ۳۰ سال منجر شد و جمعیت ایران از ۳۴ میلیون نفر در سال ۱۹۷۶ به ۷۱ میلیون نفر در سال ۲۰۰۶ رسید.
جمعیتِ در سن کار (سنین بین ۱۵ تا ۶۴ سال) از ۵۲ درصد کل جمعیت در سال ۱۹۸۶ به ۷۱ درصد در سال ۲۰۱۱ رسیده و این یک «فرصت جمعیتی» را برای ایران فراهم کرده و آن را در جایگاهی قرار داده که مزیت جمعیتی خود را به دست آورد
نزدیک به آغاز قرن بیست و یکم، نرخ باروری در ایران در حدود سطح جانشینی تثبیت شده و به تقریباً دو تولد در ازای هر زن رسید. امروزه، این رقم حتی پایینتر است و در حدود ۸/۱ تولد به ازای هر زن برآورد میشود. با توجه به اینکه کودکان نسل انفجار جمعیتی ایران اکنون در سالهای باروری خود به سر میبرند، تعداد بسیار بالای زوجهایی که بچهدار میشوند، شتاب زیادی به رشد جمعیتی این کشور خواهد داد. بر اساس پیشبینیهای بخش جمعیت سازمان ملل، جمعیت ایران بسته به سطح باروری آن در آینده تا سال ۲۰۵۰ میتواند تا بین ۸۷ و ۱۱۵ میلیون نفر افزایش یابد.
با توجه به کاهش سریع نرخ باروری و افزایش امید به زندگی در ایران، توزیع سنی جمعیت در چند دهه اخیر بطور اساسی تغییر کرده است. جمعیتِ در سن کار (سنین بین ۱۵ تا ۶۴ سال) از ۵۲ درصد کل جمعیت در سال ۱۹۸۶ به ۷۱ درصد در سال ۲۰۱۱ رسیده و این یک «فرصت جمعیتی» را برای این کشور فراهم کرده و آن را در جایگاهی قرار داده که مزیت جمعیتی خود را به دست آورد، البته اگر به منظور ایجاد شغل برای کسانی که در پی آن هستند سیاستهای مناسبی اتخاذ شود.
یک فرصت جمعیتی زمانی میتواند ایجاد شود که توزیع سنی یک کشور بیشتر در جهت افراد گروه در سن کار تغییر کند و نه کسانی که سالمند یا خردسال در نظر گرفته میشوند. یک کشور با داشتن تعداد افراد وابسته و مورد حمایت کمتر، از پتانسیل رشد سریع اقتصادی برخوردار میشود. پیش از آنکه سهم جمعیت در سن کار کاهش یابد، باید از این فرصت استفاده کرد. انتظار میرود نسبت جمعیت سالمند ۶۵ سال به بالا در ایران به سرعت افزایش یافته و از ۶ درصد در سال ۲۰۱۱ به ۲۰ درصد در سال ۲۰۵۰ برسد. اکنون زمان آن است که ایران از منافع مزیت جمعیتی خود بهرهمند شود.
آنچه قابل توجه است اینکه تنها زمانی میتوان منافع مزیت جمعیتی را به دست آورد که سیاستهای اجتماعی و اقتصادی درستی وجود داشته باشد تا جمعیت جوان و تحصیلکرده بتواند وارد بازار کار شده و موجب رشد فزاینده بهرهوری و اقتصاد شود. خوشبختانه جمعیت شاغل ایران به خوبی تحصیلکرده است و یک چهارم کارگران دارای مدرک دانشگاهی هستند.
تنها زمانی میتوان منافع مزیت جمعیتی را به دست آورد که سیاستهای اجتماعی و اقتصادی درستی وجود داشته باشد تا جمعیت جوان و تحصیلکرده بتواند وارد بازار کار شده و موجب رشد فزاینده بهرهوری و اقتصاد شود. خوشبختانه جمعیت شاغل ایران به خوبی تحصیلکرده است و یک چهارم کارگران دارای مدرک دانشگاهی هستند.
در ظرف چهار سال آینده، چهار میلیون دانشجویی که اکنون در مقاطع بالاتر تحصیلی ثبت نام کردهاند آماده ورود به بازار کار خواهند بود. وضعیت فعلی کار به شدت در تنگنا قرار دارد: برآورد میشود که بین ۵/۲ تا ۳ میلیون نفر بزرگسالِ در سن کار بیکار بوده و در پی یافتن شغلاند، همچنین نرخ بیکاری در میان فارغالتحصیلان دانشگاه نسبت به افراد جویای کاری که تحصیلات پایینتری دارند بالاتر است. نرخ بیکاری حتی در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی که دارای مدارک فنی هستند از جمله علوم کامپیوتر (۳۰ درصد)، علوم بیولوژیک (۲۶ درصد) و مهندسی (۲۲ درصد) نیز بالاست.
با توجه به کاهش تحریمهای اقتصادی ایران در نتیجهی توافق هستهای اخیر، این کشور برای مشارکت در اقتصاد جهانی در مقیاس بالاتر و نیز ایجاد شغل مورد نیاز برای یک نیروی کار بسیار بزرگ و تحصیلکرده، فرصتی بسیار ضروری در اختیار دارد. ایران از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ بطور چشمگیری پدیده فرار مغزها را تجربه کرده است. اما با کاهش تحریمها، ایران میتواند از جمعیت گستردهای که در خارج از کشور دارد- و عمدتاً در غرب زندگی میکنند- بهره گرفته و آنها را به عنوان سرمایهگذار یا از طریق اتصال کسب و کار آنها در خارج از کشور به کسب و کار مشابه داخلی جذب نماید.
بطور کلی کشورها تنها یک فرصت برای بهره گرفتن از مزیت جمعیتی در اختیار دارند و آن زمانی است که آنها دوران گذار جمعیتی را سپری میکنند. این در اصطلاح «نخستین» مزیت جمعیتی یک پاداش گذرا ارائه میدهد، زیرا جمعیت رو به پیری رفته و در نهایت سهم بزرگسالانِ در سن کار کاهش مییابد. اگر کارگران برای دوران بازنشستگی پسانداز و سرمایهگذاری کنند و به این ترتیب پاداش اولیه را به داراییهای فزاینده و توسعه پایدار تبدیل نمایند، «مزیت جمعیتی دوم» نیز امکانپذیر میشود.
ایران نمیتواند این فرصت جمعیتی را از دست بدهد، فرصتی که با مجال پیوستن به اقتصاد جهانی همزمان شده است. اکنون زمان آن است که ایران از سرمایه انسانی خود بهره بگیرد، مزیت جمعیتی خود را مورد استفاده قرار دهد و با توانمند کردن نیروی کار جوان و تحصیلکرده خود برای رقابت در بازار جهانی درآمد ملی خود را افزایش دهد. این گامها به نوبه خود میتواند به تقویت اهداف اقتصادی ایران هم در داخل و هم در خارج از کشور کمک کند. ▪
--------------------------
پدافند اقتصادی، ش 20، تیر ماه 1395، صص 41-42