محمد علی کریمی
1395/2/1
تعداد بازدید:
کوین فریمن (Kevin D. Freeman) یکی از کارشناسان جنگ اقتصادی و تروریسم مالی در سطح جهان است. کتاب سلاح مخفی: چگونه تروریسم اقتصادی باعث پایین آمدن شاخص بازار سهام آمریکا شد و نیز کتاب برنامه بازی: سلاح مخفی شما برای دفاع از خودتان در برابر حملات اقتصادی، از معروفترین تألیفات وی است. او از نظریهپردازان سایت «جنگ اقتصادی جهانی» (global economic warfare) نیز میباشد. گزارش زیر از جدیدترین نگاشتههای وی است که توسط معاونت آموزش، پژوهش و فرهنگی سازمان پدافند غیرعامل کشور ترجمه شده است.
ایالات متحده از سال ۱۹۷۹با تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان تا کنون به نوعی در جنگ اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران بوده است. این جنگ در سال ۲۰۰۷ با دستور جورج بوش مبنی بر وضع تحریمها علیه ایران جهت افزایش فشار بر این کشور تا اینکه ایران از مقاصد هسته ای خود دست بردارد، تشدید شد.
در زمان ریاست جمهوری اوباما این تحریمها چندین بار افزایش یافت. به نقل از روزنامه نیو امریکن، دیوید الکساندر مشاور ارشد رئیس جمهور در چهارم مارچ سال ۲۰۱۲به شبکۀ ایبیسی گفت که رئیس جمهور موافقت اکثر کشورهای جهان را برای وضع شدیدترین تحریمهایی که تا کنون علیه یک کشور وضع شده را جلب کرده است. در اول آگوست هم کاخ سفید و هم مجلس سنا تحریمهای بیشتری که رئیس جمهور امضا کرده بود را تأیید نمودند.
دربارۀ مهم و جدی بودی تحریمها نباید تردیدی داشت، بلکه باید در مؤثربودن این تحریمها شک کرد که آیا این تحریمها در رسیدن به اهدافشان مؤثر بودهاند یا نه. در واقع برخی از ناظران بر این عقیدهاند که ایران در این جنگ، همسان با ایالات متحده ظاهر شده است، البته با متحملشدن هزینههای بسیار سنگین. ما هر چیزی را بر آنان تحمیل کردیم: سقوط نرخ ارز، تورم سنگین، مشکلات بانکی، کمبود مواد غذایی، بنزین و کالاهای مصرفی بهواسطه حذف ایران از چرخۀ اقتصاد جهانی. این در حالی است که شاهد هیچگونه عقبنشینی ازجانب ایران در برنامۀ هستهاش نبودهایم. حتی اگر دولت اوباما بهدنبال افزایش تحریمها برای آوردن ایران بر سر میز مذاکرات باشد، واقعیت امر چندان خوشایند نخواهد بود. به نقل از لسانجلس تایمز، تحریمها ایران را بر سر میز مذاکرات نیاورد. نهتنها مقامات رسمی ایران بلکه سایر ناظران هم معتقدند که دلیل شروع مذاکرات، ناتوانی ایران در تحمل تحریمها نبوده است. زمانی که از سفیر سابق آمریکا، ویلیام میلر، دربارۀ نتیجۀ تحریمها سؤال کردم، پاسخ داد: «کاملاً بیهوده!». میلر که تلاشهای ایران را از سال ۱۹۶۰ از نزدیک دنبال میکند معتقد است که این تحریمها فقط بر مقاومت ایران افزوده است و آنها همیشه راههایی برای دورزدن این تحریمها پیدا میکنند. موضوعی که هم اکنون دربارۀ آن بحث میکنیم همان چیزی است که ایران در سال ۲۰۰۳ پیشنهاد داد و آن شفافسازی کامل برنامۀ هستهای در قبال بهرسمتشناختن حق ایران برای دستیابی به غنیسازی اورانیوم است.
این یکی از بزرگترین گزارشهای ناگفتۀ دنیا یا حداقل ناگفته در رسانههای آمریکا طی چند سال اخیر است. ایران با اقتصادی کمتر از ٣درصد اقتصاد آمریکا که بهسختی هماندازۀ اقتصاد ایالت نیوجرسی است، گامبهگام در این وضعیت اقتصادی پیش آمد و استوار ایستاد. کشوری که برای لطمهزدن به اعتبار آمریکا در این برهۀ زمانی حساس که جنگ و تحریمها تنها ابزار قدرت دولت کنونی در دنیای پیچیده امروزی است، هر ریسکی را متحمل میشود. ایالات متحده در رسیدن به اهداف تحریمها ناکام ماند و پیشنهاد دهسالهای را پذیرفت که هم توسط جورج بوش و هم اوباما رد شده بود. به گفتۀ جیمز ریچارد، نویسندۀ مقالۀ «مرگ پول»، ایران با وجود اختلالات عظیم در اقتصادش، پایاپای آمریکا در جنگ اقتصادی پیش آمده است. جنگ اقتصادی ۲۰۱۲-۲۰۱۳ ایران و آمریکا بیانگر این مسئله است که کشورهایی که [شاید] توان مقابلۀ نظامی با آمریکا را ندارند ثابت کردند که در جنگ اقتصادی و الکترونیکی رقیب سرسختی میباشند.
چگونه ایران از تحریمها جان به در برد؟
سادهترین پاسخ به این سؤال که ایران چگونه توانست تحریمها را مدیریت کند، استفادهنکردن از دلار است. ایران ازطریق سازماندهی مکانیزمهای پرداختی دیگر مانند طلا، معاملۀ کالابهکالا، استفاده از ارزهایی غیر از دلار و نیز حواله، توانست تحریمها را دور بزند. حواله امکان جابهجایی میلیونها و حتی میلیاردها دلار را تنها بهوسیله یک کد مخفی یا یک تکه کاغذ میدهد. این جابهجایی بهواسطۀ ارتباطی است که بین شبکۀ حوالهکنندگان برقرار میباشد.
نفت در برابر طلا یکی دیگر از روشهای رایج معامله با ترکیه و هند بود. این مسئله تاحدی پیشرفت که آمریکا در جولای ۲۰۱۳ (مرداد ١٣٩٢) تصمیم گرفت معامله طلا با ایران را ممنوع سازد و زمانی که این اتفاق افتاد، ایران بهدنبال انجام معاملات خود با سایر ارزها رفت. گرچه این روش از معامله نسبت به معاملات دلاری جذابیت کمتری داشت ولی درنهایت کارگشا بود و نشان داد که ارزهای دیگری بهجز دلار هم در دنیا وجود دارند. در برخی موارد، تبدیلنکردن ارزها به دلار حتی بهصرفهتر هم به نظر میرسید.
ایرانیها همچنین از طریق بانک چین و روسیه با سیستم بینالمللی درارتباط بودند اما این بانکها شناسایی شدند و باید مجازات سختی بپردازند. بانک چین در حدود ۴۰میلیارد دلار را در معاملات جابهجا کرده است و بانکهای روسیه، چین و هند هم برخلاف تحریمهای بینالمللی، از معاملات نفتی ایران حمایت کردهاند. حتی بانکهای انگلیسی هم از سودی که در کمک به دورزدن تحریمهای آمریکا علیه ایران بود به وسوسه افتاده بودند. بانک استاندارد چارتر حدود ۲۵۰میلیارد دلار در تعاملات اقتصادی ایران نقش داشته که باید جریمهای بالغ بر ۳۰۰میلیارد دلار پرداخت کند. جالبتر اینکه میتوان خشم انگلیسیها را از تحریمهای آمریکا علیه ایران را در نظر یک شهروند انگلیسی دید که زیر یکی از اخبار رویترز گذاشته بود: «شما آمریکاییهای لعنتی کی هستید که به ما بگویید با ایرانیان تعامل نداشته باشید!»
اینکه تحریمها را بهنوعی دور بزنند یک مسئله است و اینکه کاملاً آنها را برطرف کنند مسئلهای دیگر. این دقیقاً همان چیزی است که ولادیمیر پوتین پیش از المپیک زمستانه با یک معامله چندمیلیون دلاری انجام داد. این شمهای از واکنش پوتین به اعتراضات آمریکا پس از تسخیر کریمه است. حتی پس از توافقات صورتگرفته در مذاکرات مبنیبر افزایش صادرات نفتی ایران باز هم جمهوری اسلامی راههایی را برای گذر از محدودیتها یافت.
پیامدهای پیش رو
یکی از پیامدهای حاصل، آشکارشدن ضعف آمریکاست. زمانی که ایران نشان داد بدون استفاده از سیستمهای مبتنیبر پایۀ دلار آمریکا هم میتوان زنده ماند، توجه دیگران را به خود جلب کرد. خیلیها انتظار داشتند که تحریمها باعث شکست ایران در پیشبرد اهداف یا حداقل عقبنشینی از آنها شود. من گزارشی را در وبلاگ خود در ۲۲ فبریه۲۰۱۲ (٣اسفند١٣٩٠) با این عنوان منتشر کردم که سلاح اقتصادی که دولت [آمریکا] علیه ایران استفاده میکند متأسفانه آشکارکنندۀ نقاط ضعف ماست. ماحصل تحریمهایی که برای تنبیه ایران بهخاطر پیشبرد اهداف هستهای وضع شده، محرومکردن این کشور از دلار بوده است. این تهدیدی جدی است که تأثیر مهمی هم بر اقتصاد داخلی ایران داشته است اما مشکل اینجاست که درنهایت جهان ترجیح میدهد که نفت ایران را داشته باشد تا کاغذهای ما! این قطعاً همان چیزی است که بازار بهواسطۀ بالارفتن قیمت نفت به ما نشان میدهد. با توجه به اوضاع جهانی، آیا باید باز هم خودخواهانه کاغذهایمان را به نفت ترجیح دهیم؟ علاوهبراین، واقعیت این است که نفت کاربردهای گستردهای دارد و تقاضا برای آن در طولانیمدت افزایش خواهد یافت. آیا برای کاغذ آمریکا هم اینچنین است؟ تقریباً اکثر کشورهای قدرتمند دنیا دربارۀ تاثیرات بلندمدت این تحریمها تردید دارند.
تعجبآور اینکه کشورهایی ازجمله روسیه، چین، برزیل، هند و آفریقای جنوبی هم به دنبال برنامهای به نام آمریکازدایی از جهان و نابودی دلار میباشند. پوتین با ایران بسیار نزدیک است و زمانی که آمریکا ایران را از سیستم معاملات دلاری جهان حذف کرد، او به ایران کمک کرد تا جایگزینهایی را که شامل دلار نمیشد برای پرداختهای خود انتخاب کند و زمانی که تحریمها علیه روسیه وضع شد، پوتین از ایران خواست تا در دورزدن تحریمها به کشورش کمک کنند.
کشورهای اسلامی از زمان وضع تحریمها، به دقت آنها را دنبال میکردند و شاهد ضعف آمریکا در استفاده از این ابزار بودند. برای مثال در فوریه۲۰۱۲ (اسفند ١٣٩٠) روزنامۀ الاخبار چنین تیتری را منتشر کرد: «چگونه ایران جهان را تغییر داد.» تصور کنید ایران فروش نفت خود را به اتحادیه اروپا و آمریکا متوقف سازد، آنگاه چین از آمریکا میخواهد که نرخ ارزش را افزایش دهد. هند معاملات خود را با روپیه انجام خواهد داد، بانک مرکزی روسیه به انباری برای دلارهایی که به نیویورک نمیروند تبدیل خواهد شد. درنتیجه مجموعهای از فعالیتها برای دورزدن تحریمهای احمقانه ایجاد خواهد شد که از واقعیتهایی پرده بر میدارند که چند سال قبل کاملاً خارج از تصور ما بودند.
ظهور سیستمی را تصور کنید که در آن اقتصادهای محلی معاملات منابع طبیعی، کالا و خدمات را با ارزهای خودشان انجام میدهند. بهدلیل قرابتهای فرهنگی و جغرافیایی، بسیاری از کشورها تمایل دارند تا با همسایگان خود این معاملات را انجام دهند. تعجبآور است، شاید هم نباشد. گاهی اوقات احتیاج به یک تغییر است. باید کسی به آمریکا این هشدار را بدهد که «الآن زمان هیزم در آتش انداختن نیست؛ شما و دوستانتان در اشتباهید؛ کمتر به خود مغرور شوید!»
ولی واشنگتن شدیداً بهدنبال آن است که به ایران ثابت کند چه کسی رئیس است و همهروزه وقت بیشتری را صرف تنگترکردن حلقۀ تحریمها میکند. پافشاری بر این مسئله فقط باعث میشود که تحریمها ارزش خود را بهعنوان ابزار سیاسی مهم از دست بدهند. دیگر خبری از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل نیست؛ خبری از ماجراجوییهای نظامی ناخواسته نیست؛ تنها چیز باقیمانده، وزارت خزانهداری آمریکا و سلاحهای مالی آن است. متأسفانه «دلار طغیانگر» سرانجام روبهزوال است. تحریمها در رسیدن به مقاصدشان ناتوان بودهاند و جامعه جهانی شاهد این واقعیت است.
جنگ سایبری
قطعاً تحریمها، فروش نفت، و جنگ ارزی تنها بخشی از جنگ اقتصادی فعلی است. ایران با استفاده از کتاب «جنگ بدون محدودیت» و ترکیب مجموعهای از تلاشها، راهبردهای سایبری خود را طراحی کرده است. ایرانیها به قصد تلافی تحریمهای اقتصادی، مجموعهای از حملات سایبری خاص را انجام دادند که صرفاً بانکهای آمریکا را هدف قرار داد بود. حتی بزرگترین بانکها هم در برابر این حملات آسیبپذیر ظاهر شدند چرا که تاکتیکهای استفادهشده متفاوت بود با آن چیزی که قبلاً تجربه شده بود. ایران سیستم هکینگ بسیار پیشرفته را ایجاد کرده است. به نقل از فارین پالیسی، در مارس۲۰۱۲ (فروردین ١٣٩١)، آیتالله خامنهای، رهبر ایران، تشکیل شورای عالی فضای سایبری را برای نظارت بر قدرت دفاع شبکۀ کامپیوتری جمهوری اسلامی ایران و توسعۀ راههای جدید حمله به شبکههای کامپیوتری دشمن اعلام کرد. کمتر از دوسال پیش، کارشناسان امنیتی و اطلاعاتی آمریکا باخبر شده بودند که ایران چگونه ظرفیتهای جنگ سایبری خود را توسعه داده و تا چه حد در استفاده از آن مشتاق است.
ایران به قدرت سایبری تراز اول تبدیل شده است. آنها حملات متعدد و پیشرفتهای را علیه وبسایتهای نظامی آمریکا انجام دادهاند. پاکسازی حملۀ ایران به وبسایت نیروی دریایی، چهار ماه زمان و ١٠میلیون دلار هزینه برد.
ایرانیان همچنین به شبکههای گستردۀ انرژی هم نفوذ کرده و کنترل سیستمها را برای آسیبرساندن به خطوط لوله، توزیع انرژی و شبکه برق در دست داشتهاند. اختلال در هر کدام از این بخشها میتواند فجایع اقتصادی و انسانی بسیاری در پی داشته باشد.
تلاشهای سایبری ایران که مقامات آمریکا را هدف گرفته است بهدنبال کسب اطلاعات، تضعیف تحریمها و پیداکردن نقاط ضعف میباشد. این تلاشی فوقالعاده گسترده است: استفاده از فیسبوک، ارسال ایمیلهای جعلی، افشای گذرواژهها و دیگر تاکتیکهای مخفی برای تقویت بیشتر حملات مستقیم. ایران با هدف برندهشدن در جنگ سایبری قرن ۲۱، ارتش سایبری قوی را تشکیل داده است. این اقدام پاسخی است به توان سایبری اسرائیل و آمریکا که با حمله به تشکیلات هستهای ایران که با استفاده از ویروس استاکسنت باعث غیرفعالشدن ۱۰۰۰ سانتریفیوژ شده بود.
این یک جنگ است
رهبری ایران در این باره شفافسازی کرده است که ایران آمادۀ یک جنگ چند مرحلهای با آمریکا میشود که در آن از ابزارهای فیزیکی، اقتصادی و سایبری استفاده میکند. بعد از سالها حمایت ایران از حملات تروریستی [منظور حمایت از حزبالله لبنان و گروههای فلسطینی در برابر حملات رژیم صهیونیستی است]، هم اکنون شواهد کافی مبنیبر حرکت این جنگ در مسیر اقتصادی و عرصۀ سایبری وجود دارد. کاهش تحریمها توسط آمریکا در مقابل شفافسازی در برنامۀ هستهای ایران تنها چرخش کوچکی در این مسیر بود نه پایانی بر تمامی این مناقشات. نمیتوانیم از عملکرد خود راضی باشیم. دولت ایران بهواسط] تحریمها از پای در نیامد و مقاومتر از همیشه ایستاد. در همین فوریه (اسفند) بود که رهبر ایران واحدهای سایبری هک را به حالت آمادهباش جنگی فرا خواند. در ماه می (خرداد)، برخلاف وعدۀ کاهش تنشها، آقای خامنهای مردم را به جهادی تازه تا نابودی آمریکا فرا خواند. ما با تعدادی چالش امنیتی ملی مواجه هستیم که جنگ اقتصادی با ایران قطعاً از مهمترین آنهاست. ▪